کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند خونم

    چو می از آتش خود خام جوشی می زند خونم

    می منصوریم پیموده پیغام هم آغوشی

    نوای وحدت از فیض سروشی می زند خونم

    به شکر تیغ او چون غنچه کامم صد زبان دارد

    هزاران نکتهٔ رنگین به گوشی می زند خونم

    نباشد شکوه در محشر، شهیدان تغافل را

    نفس دزدیده از لعل خموشی می زند خونم

    فغان کز ساده لوحی خرقه پوش شهر پندارد

    که تهمت بر خط مشکینه پوشی می زند خونم

    من آن صید ز جان سیرم، کمینگاه شهادت را

    که موج اشتیاق کینه کوشی می زند خونم

    حزین از من سبوی چرخ سنگین دل خطر دارد

    به موج شور این میخانه جوشی می زند خونم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha