کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگاهش با اسیران بر سر ناز است می دانم

    غرور مستی آن حسن طنّاز است، می دانم

    چه حد دارم، که نام پنجهٔ مژگان او گیرم

    تذرو دل، اسیر چنگل باز است می دانم

    به شمع انجمن خاکستر پروانه می ‎گوید

    که انجام محبّت رشک آغاز است می دانم

    کنون زاهد که با رندان نشستی ترک تقوا کن

    که تار سبحه ات ابریشم ساز است می دانم

    نهان خال تو کی در سبزه خط می تواند شد؟

    اگر صد پرده پوشی، نافه غمّاز است می دانم

    نبخشد دود شمع خانقاه این روشنی با دل

    که این نور از فروغ گوهر راز است می دانم

    حزین را عقده های خاطر از یک پرسشت وا شد

    فسون لعل جان بخش تو، اعجاز است می دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha