کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرده ای

    ور خوش بود مستوریت، ما را چه رسوا کرده ای

    مومن برهمن می کند، نیرنگ سازی های تو

    رخ در نقاب افکنده ای، عشق آشکارا کرده ای

    شوراب زمزم داده ای رگهای مژگان مرا

    این سینهٔ تفسیده را صحرای بطحا کرده ای

    دامان یوسف کرده ای جیب و گریبان مرا

    شوق دل از کف داده را دست زلیخا کرده ای

    زخم نمک سود مرا، شور بیابان داده ای

    آشوب مژگان مرا هم چشم دریا کرده ای

    کو قدر غم پروردگی، کو مزد دیرین بندگی

    لطفی که با من کرده ای باگبر و ترساکرده ای

    در قید زلف افکنده ای، کار پریشان خاطران

    گل را به دامان صبا، دفتر مجزا کرده ای

    چشم حزین خسته را، دور از عذار خویشتن

    چون وامق دل سوخته، با داغ عذراکرده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha