کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دیده نگاه تو که از جوش فتاده

    مستی ست که در میکده خاموش فتاده

    مشکیست که دارد جگر نافه پر از خون

    خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده

    غارتگر جمعیت دلهاست ببینید

    زلفی که پریشان به بر و دوش فتاده

    مایوس مکن چشم به راهان چمن را

    از شوق تو گل یک چمن آغوش فتاده

    کو صاحب هوشی که کند فهم، سروشم

    کار سخنم با لب خاموش فتاده

    هر جرعه این غمکده را باده به رنگی ست

    ته شیشه عشق است که سر جوش فتاده

    با دولت بیدار، هماغوش کند خواب

    چشمی که بر آن صبح بناگوش فتاده

    کو عشق که از داغ چراغی بفروزم؟

    بختم چو شب هجر سیه پوش فتاده

    فکر تو خموشی ست حزین از سخن عشق

    این کهنه شرابی ست که از جوش فتاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha