کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک

    گلپوش تر از صحن گلستان شودم اشک

    بی قدر شود رشته چو خالی ز گهر شد

    کو عشق که آویزهٔ مژگان شودم اشک؟

    از جلوهٔ مستانهٔ آن سرو قباپوش

    چالاکتر از سیل بهاران شودم اشک

    مستانه رگ ابر تری از مژه برخاست

    تا صف شکن زهد فروشان شودم اشک

    از حسرت نظارهٔ آن ناوک مژگان

    در سینه گره گردد و پیکان شودم اشک

    ویرانهٔ عالم شده محتاج به سیلی

    بگذار حزین آفت دوران شودم اشک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha