به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم
نمی خیزد غبار من ز جا، افتاده ی عشقم
سر از احوال من عقل گران جان در نمی آرد
سراپای دو عالم گشتم و بر جاده ی عشقم
رموز معنی از من پرس، افلاطون چه می داند؟
نیم از روستای عقل، شهری زاده ی عشقم
به اوج سدره پرواز مرا کی سر فرود آید؟
قفس پرورده ی تن نیستم آزاده ی عشقم
ورق باشد به دستم از بیاض صبح روشن تر
که تعلیم سخن داده ست لوح سادهٔ عشقم
به چشم یار ماند مستی دنباله دار من
که خود ساقیّ و خود پیمانه و خود بادهٔ عشقم
حزین از دل چرا نومید باشم در طلبکاری
که خالی نیستم از جذبه ای، بیجادهٔ عشقم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.