کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خویش

    جز پیش خود نیارم، هرگز فرو سر خویش

    گر داغ سینهٔ خود خورشید را نمایم

    گردون دون ننازد دیگر به اختر خویش

    دهر آرمیدگان را از جای برنیارد

    آب گهر بنازد بر موج لنگر خوبش

    برده ست بو دماغم، از نشئه های داغم

    هر کس کشیده ساغر از کاسهٔ سر خویش

    از آمد آمدِ حسن، پوشید خط رخش را

    گاهی نهان شود شاه، درگرد لشکر خوبش

    صیاد من مگر خود آید به آشیانم

    صد بار آزمودم کوتاهی پر خوبش

    سیلاب گریهٔ من، زان کو نمی کشد پا

    کرده ست سرخ رویم، اشک دلاور خویش

    هرجا که پاگذاری، بر پارهٔ دل آید

    از ناز اگر نمایی، گلگشت کشور خویش

    رحمی به حال زارش، گر باشدت رفوکن

    زخم دل حزین را با زخم خنجر خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha