کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای

    رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای

    کنون نهی ز قفس منتم به آزادی

    که آتشم به خس و خار آشیان زده ای

    تهی کنار دو عالم ز دین و دل گردد

    ز طرزِ دامنِ نازی که بر میان زده ای

    حنای پای تو خونم نشد، گناهم چیست؟

    که پا به بخت من ای شوخ سرگران زده ای

    شب فراق و وصالم چو شمع یکسان است

    کنون که از تب و تاب، آتشم به جان زده ای

    هلال من شفق از خون خویشتن دارد

    به دل خدنگم از ابروی شخ کمان زده ای

    به گاه نکته، حزین از لبت شکر ریزد

    ز بوسه ای که بر آن خاک آستان زده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha