کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی آری؟

    دمار از روزگار کفر و ایمان برنمی آری؟

    نمی سازی چرا آزاد، از قید خودی ما را؟

    دل از امّید و بیم وصل و هجران برنمی آری

    ز چشمت، موج بی پروا نگاهی، برنمی خیزد

    چه دیدی کز نیام این تیغ عریان برنمی آری؟

    نمی سوزی به خاک نامرادی، تخم امّیدی

    که دود از خرمنم، ای برق جولان، برنمی آری

    به شکر خنده، نگشایی لب زخم اسیران را

    که شور محشر از خاک شهیدان برنمی آری

    دو روزی مانده باقی ساقی، ایام بهاران را

    ز قید توبه ام تاکی، پشیمان برنمی آری؟

    شب وصل است ای دل، از جمالش دیده روشن کن

    سری چون شمع، تا کی از گریبان بر نمی آری؟

    نمی بخشی گشاد، از شست بی باکی، نگاهی را

    که آهی از دل گبر و مسلمان برنمی آری

    حزین از کهنه دیر جسم، جان را، خیمه بیرون زن

    چرا این کعبه را از کافرستان برنمی آری؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha