کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سواد هند، خاطرخواه باشد بی کمالان را

    نماید خانهٔ تاریک، روشن چشم عریان را

    درین محفل، سپندم بر دل بی تاب می لرزد

    مباد از غنچهٔ لب بشکفاند، راز پنهان را

    همین تنها نه من در خاک و خون غلتیدهٔ اویم

    نهاد آن زلف مشکین بر زمین، ناف غزالان را

    به محفل از می گلگون، چراغ شیشه روشن شد

    بشارت باد از ما، زاهد گم کرده ایمان را

    سر زلفی به چنگ خود، شبی چون شانه می دیدم

    نمی دانم چه تعبیریست، این خواب یریشان را

    ز فیض خط، بهار حسن گردد از خزان ایمن

    ز صرصر نیست پروایی، چراغ زیر دامان را

    حزین آب زلال جویبار کلک جان بخشت

    به تاریکی نهان دارد، ز خجلت آب حیوان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha