به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم

2190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشق عالی مقام را نازم

مایهٔ احتشام را نازم

می پزم با خود آرزوی وصال

سود سودای خام را نازم

نسخهُ مرهمم دل ریش است

آن خط مشک فام را نازم

گاه هوشم کندگهی مدهوش

نشئه های مدام را نازم

خاک را خواند و یا عبادی گفت

شیوهُ احترام را نازم

مسرفم خواند وگفت لاتَفنَط

رحمت و لطف عام را نازم

منطقت شد صفای سینه حزین

حکمت این کلام را نازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...2شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 3شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...4شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...5شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...6شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 7شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...8شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 9شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...10شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...11شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 12شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...13شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...14شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 15شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...16شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...17شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...18شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 19شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...20شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...21شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...22شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...23شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...24شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 25شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 26شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 27شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 28شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 29شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 30شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 31شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...32شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 33شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 34شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 35شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 36شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 37شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...38شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 39شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...40شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...41شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...42شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...43شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 44شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 45شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...46شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...47شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 48شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 49شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 50شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 51شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 52شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 53شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...54شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 55شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 56شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 57شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 58شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 59شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 60شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 61شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...62شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 63شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 64شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...65شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 66شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 67شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...68شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 69شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 70شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...71شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...72شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...73شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...74شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...75شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 76شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 77شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 78شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 79شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 80شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...81شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...82شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...83شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...84شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...85شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 86شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 87شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 88شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...89شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 90شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 91شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 92شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 93شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 94شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 95شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...96شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 97شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...98شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 99شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...100شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 101شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 102شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...103شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 104شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...105شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 106شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 107شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 108شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 109شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 110شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 111شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 112شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...113شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 114شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 115شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 116شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...117شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...118شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 119شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 120شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 121شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 122شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 123شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...124شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 125شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 126شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 127شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 128شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 129شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...130شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 131شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 132شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...133شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 134شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...135شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...136شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 137شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 138شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...139شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...140شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...141شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 142شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 143شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 144شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 145شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 146شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 147شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 148شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...149شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 150شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...151شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 152شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 153شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 154شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...155شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...156شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...157شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 158شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 159شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 160شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 161شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 162شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 163شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 164شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 165شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 166شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 167شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...168شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 169شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 170شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...171شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...172شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...173شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 174شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...175شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...176شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 177شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 178شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...179شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 180شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...181شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 182شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...183شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 184شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 185شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...186شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...187شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...188شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 189شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...190شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...191شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...192شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...193شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 194شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...195شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 196شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...197شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...198شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 199شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 200شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 201شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...202شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...203شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...204شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 205شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...206شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 207شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...208شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...209شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 210شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...211شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...212شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...213شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...214شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 215شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...216شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ