کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم

    در دامن مطرب، سر و دستار فشاندم

    بنیاد هوس ریخت، ز پا کوفتن دل

    بر هر دو جهان دست به یکبار فشاندم

    فیض کرم ابر سیه کاسه چه باشد؟

    مژگان تر خویش به گلزار فشاندم

    تا از مژه خالی نبود مائدهٔ خون

    مشت نمکی بر دل افگار فشاندم

    شرمندهٔ کس نیستم از کلک چو نیسان

    یکسان گهر خود به گل و خار فشاندم

    از فیض، تهی بود کنار گل و نسرین

    دامان نقاب تو به گلزار فشاندم

    از حوصلهٔ دل قدری بیشتر آمد

    خونابه اشکی که به ناچار فشاندم

    جبریل به این مرگ نمرده ست که جان را

    پروانه صفت در قدم یار فشاندم

    کردم به چمن یاد بهار خط سبزت

    در بستر نسرین و سمن خار فشاندم

    ازشکوه غرض مرحمت یار، حزین نیست

    گردیست که از خاطر افگار فشاندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha