کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی گوید کسی امروز چرخ بی مروت را

    که تا کی می خوری چون آب، خون اهل غیرت را

    صف برگشته مژگانی که من سرگشتهٔ اویم

    چو مجنون برده از چشم غزالان خواب راحت را

    بود هرگوشه برپا محشر داغ نمک سودی

    ببین در سینه من شور صحرای قیامت را

    فلک را فارغ از تدبیر کار رزق خود کردم

    گزیدم شمع سان از بس که انگشت ندامت را

    به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم

    کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را

    حزین گر می کنی، پیش از رقیبان جان نثارش را

    مکن چون غافلان از کف رها دامان فرصت را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha