کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سخن صریح سراییم، عشق پنهان را

    به خون دیده طرازیم، لوح دیوان را

    به دین و دل چه عجب شیخ شهر اگر نازد

    ندیده یک نظر، آن چشم نامسلمان را

    نمی شود لب شیرین خاطر آشوبان

    که نشکنند به داغ دلم، نمکدان را

    صباح وصل تو کو تا قیامت انگیزم؟

    به سینه حشر کنم داغهای پنهان را

    بود که، نخل خزان دیده ام بهار کند

    ز فیض گریه کنم سبز، خار مژگان را

    دمد ز هرکف خاکیش، سنبلستانی

    خراب کردهٔ آن طرهٔ پریشان را

    هزار سینه به تار نگه رفو سازد

    چه غم ز دامن چاک است ماه کنعان را؟

    شبی نمی شود از شور سیل مژگانم

    که خون به تن نشود خشک، شاخ مرجان را

    نشسته ای به گلستان چرا فسرده، حزین ؟

    به ناله ای بفزا، شور عندلیبان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha