به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۴۳۳: تن دیده اند از من و جانم ندیده اند

2130عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تن دیده اند از من و جانم ندیده اند

نامم شنیده اند و نشانم ندیده اند

آنها که آورند سبک در نظر مرا

بیچارگان، به کوی مغانم ندیده اند

قومی که سرکشند ز نخوت بر آسمان

بر آستان میکده شانم ندیده اند

ز آوارگان دهر شمارندم ابلهان

در لامکان قدس مکانم ندیده اند

جمعی که شک به شان سلیمانیم کنند

زیر نگین، زمین و زمانم ندیده اند

لب تشنگان بادیهٔ شوق سلسبیل

آب حیات شعر روانم ندیده اند

تنها زنند لاف به میدان گفتگو

آنان که ذوالفقار زبانم ندیده اند

گر مانده اند در صف دعوی، گران رکاب

چالاکیی ز دست و عنانم ندیده اند

پوشیده است دیدهٔ نادیدگان حزین

عنقای مغربم که نشانم ندیده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳۲: من کشتهٔ زخمی که اجل را خجل آرد 2شمارهٔ ۴۳۳: تن دیده اند از من و جانم ندیده ان ...3شمارهٔ ۴۳۴: نگه، رنگین تر از گل می کند رویی ک ...4شمارهٔ ۴۳۵: خدا در ماتم آسودگی شادم نگهدارد 5شمارهٔ ۴۳۶: دل در شکن زلفت، صبح طربی دارد 6شمارهٔ ۴۳۷: سرگرم فنا فکر دگر هیچ ندارد 7شمارهٔ ۴۳۸: چشمت چرا حریف شرابم نمی کند 8شمارهٔ ۴۳۹: صباح وصل به بختم اثر چه خواهدکرد 9شمارهٔ ۴۴۰: مطرب ره مستی زد هشیار نباید شد 10شمارهٔ ۴۴۱: از عشق، تن سوخته جانان گله دارد 11شمارهٔ ۴۴۲: به عهد بی وفایان، آشتی رنجیدنی دا ...12شمارهٔ ۴۴۳: غم توگونه ی گلنار را کهربا سازد 13شمارهٔ ۴۴۴: به خون هر چند دستی غمرهٔ بیدادگر ...14شمارهٔ ۴۴۵: عذار ساده اش خط غباری در نظر دارد 15شمارهٔ ۴۴۶: دهد ساقی اگر ساغر چنین، مخمور نگذ ...16شمارهٔ ۴۴۷: کجا پاس حجاب از زاهد بی پیر می آی ...17شمارهٔ ۴۴۸: نه تاب دوری و نه طاقت دیدار می با ...18شمارهٔ ۴۴۹: ز چابک دستی دل، در کفم خارا زبون ...19شمارهٔ ۴۵۰: ساقی به حریفان خط جامی نفرستاد 20شمارهٔ ۴۵۱: دیشب که چشم مست تو خاطر نواز بود 21شمارهٔ ۴۵۲: زلف بی باک تو تا سلسله جنبانم بود 22شمارهٔ ۴۵۳: با خاطر افسرده دلان چند توان بود 23شمارهٔ ۴۵۴: خالی دمی ز درد تو این ناتوان نبود 24شمارهٔ ۴۵۵: یاد روزی که تو را میل به اغیار نب ...25شمارهٔ ۴۵۶: بزمی که مست ناز مرا جلوه گاه بود 26شمارهٔ ۴۵۷: مرا مجال سخن، بادهٔ زلال دهد 27شمارهٔ ۴۵۸: دور عذار تو، خط وجود ندارد 28شمارهٔ ۴۵۹: خیالش گر چنین در خاطرم جاگیر می گ ...29شمارهٔ ۴۶۰: شبی که سروِ تو شمع مزار من گردد 30شمارهٔ ۴۶۱: آماده است تا مژهٔ ما به هم خورد 31شمارهٔ ۴۶۲: تا کی توان ز عمر، فریب سراب خورد 32شمارهٔ ۴۶۳: هرکس به خاک میکده مست و خراب مُرد 33شمارهٔ ۴۶۴: جلوه اش دامن نازی به دل ریش کشید 34شمارهٔ ۴۶۵: چه شد یا رب که ابر نوبهاران برنمی ...35شمارهٔ ۴۶۶: تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد 36شمارهٔ ۴۶۷: ز آهم بیستون چرخ، آتش تاب می گردد 37شمارهٔ ۴۶۸: عشق تو که صد برهمن از کیش برآورد 38شمارهٔ ۴۶۹: عشق آمد و از سینهٔ من دود برآورد 39شمارهٔ ۴۷۰: از حرف سست توبه، لب را گزید باید 40شمارهٔ ۴۷۱: ز فیض روی تو خط کامیاب می باشد 41شمارهٔ ۴۷۲: ساقی چه شد که آتش موسی ز می کند 42شمارهٔ ۴۷۳: اهل قلم فراغت دنیا نمی کنند 43شمارهٔ ۴۷۴: گر دل سر شکایت دیرینه واکند 44شمارهٔ ۴۷۵: بهار اسباب شورم را به سامان کرده ...45شمارهٔ ۴۷۶: تابی به سر زلف زد و طرّه به خم دا ...46شمارهٔ ۴۷۷: خوشا روزی که تیرت، پی به جان مستم ...47شمارهٔ ۴۷۸: بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید 48شمارهٔ ۴۷۹: اگر دست مرا ساقی به یک رطل گران گ ...49شمارهٔ ۴۸۰: پیکان تو مشکل که به دل یار توان ک ...50شمارهٔ ۴۸۱: کی از ما چشم صورت بین مردم حال می ...51شمارهٔ ۴۸۲: کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا بر ...52شمارهٔ ۴۸۳: نبود عجب که از دل ما شور شد بلند 53شمارهٔ ۴۸۴: من از دل و دین باختگانم چه توان ک ...54شمارهٔ ۴۸۵: ننگ در عشق و جنون نام مرا عالی کر ...55شمارهٔ ۴۸۶: باد صبا فسانهٔ زلف تو ساز کرد 56شمارهٔ ۴۸۷: آب و رنگی به چمن فیض گلستان تو دا ...57شمارهٔ ۴۸۸: سبزه دور از تو، مغیلان به نظر می ...58شمارهٔ ۴۸۹: خرامد یار من مستانه هر راهی دچار ...59شمارهٔ ۴۹۰: خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآی ...60شمارهٔ ۴۹۱: نسیم حالت آور، پای کوبان، تردماغ ...61شمارهٔ ۴۹۲: پیمانه، گرد کلفت صد ساله می برد 62شمارهٔ ۴۹۳: بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد 63شمارهٔ ۴۹۴: کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی ش ...64شمارهٔ ۴۹۵: به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود 65شمارهٔ ۴۹۶: ز نخجیر دلیرم غمزهٔ صیاد می لرزد 66شمارهٔ ۴۹۷: نه هرکه طبل و علم ساخت سروری داند 67شمارهٔ ۴۹۸: زاهد از حلقهٔ ما چون دگران برخیزد 68شمارهٔ ۴۹۹: بهار جلوه چون ره برگلستان تو اندا ...69شمارهٔ ۵۰۰: شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گی ...70شمارهٔ ۵۰۱: معشوق اگر میل وفا داشته باشد 71شمارهٔ ۵۰۲: سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد 72شمارهٔ ۵۰۳: از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می ...73شمارهٔ ۵۰۴: مباحث نظری مرد داد می خواهد 74شمارهٔ ۵۰۵: دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چ ...75شمارهٔ ۵۰۶: زد آتش در دلم چون شمع، دیدار این ...76شمارهٔ ۵۰۷: موج حیات از آن گل رخساره نگسلد 77شمارهٔ ۵۰۸: در خاره، خدنگ نگهت کار نماید 78شمارهٔ ۵۰۹: رهرو وادی عشق، آبله پا می باید 79شمارهٔ ۵۱۰: عیش ار به دل آبله ناکم گذرانند 80شمارهٔ ۵۱۱: مردان نظر از نرگس فتّان تو یابند 81شمارهٔ ۵۱۲: من چشمم و عالم همه خار است ببینید 82شمارهٔ ۵۱۳: خمارین نرگسش، می در رگ خمّار نگذا ...83شمارهٔ ۵۱۴: سبک از جا رود، هر کس که با ما یار ...84شمارهٔ ۵۱۵: خوش آنکه یار، کله گوشهٔ وفا شکند 85شمارهٔ ۵۱۶: چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چن ...86شمارهٔ ۵۱۷: ز مرد کار، دل روزگار می لرزد 87شمارهٔ ۵۱۸: ازین دهشت که هجرانی مبادا در کمین ...88شمارهٔ ۵۱۹: تبسم شرمگین ز آن غنچهٔ خودکام می ...89شمارهٔ ۵۲۰: فسانهٔ شب غم را چراغ می فهمد 90شمارهٔ ۵۲۱: خورشید بندهٔ توست، اقرار می نماید 91شمارهٔ ۵۲۲: از کارگاه نسبت، هرکس لباس پوشد 92شمارهٔ ۵۲۳: نشد شبی که می خونم از سبو نچکد 93شمارهٔ ۵۲۴: سپهر سفله پرور در شکستم راحتی یاب ...94شمارهٔ ۵۲۵: بدآموز وفا کی قدر ناز یار می داند 95شمارهٔ ۵۲۶: دستان زن عشرتکده، فریاد نداند 96شمارهٔ ۵۲۷: به سینه چون مژهٔ او سنان بجنباند 97شمارهٔ ۵۲۸: خمش زخوی تو عاشق بود زبانش و لرزد 98شمارهٔ ۵۲۹: از یاد شکّر خنده اش، تلخی هجران ش ...99شمارهٔ ۵۳۰: اثر چون نیست در فریاد ما، پاس نفس ...100شمارهٔ ۵۳۱: در حضرت شاهان، دل گمراه نگهدار 101شمارهٔ ۵۳۲: برکف، دل سی پارهٔ عشّاق نگهدار 102شمارهٔ ۵۳۳: کام طمع ز لذت دنیا نگاه دار 103شمارهٔ ۵۳۴: ای دل، به ناله از جگر خاره خون بر ...104شمارهٔ ۵۳۵: ای صبا نکته ای از لعل شکربار بیار 105شمارهٔ ۵۳۶: ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار 106شمارهٔ ۵۳۷: بی تو در پیرهن نامیه، خار است بها ...107شمارهٔ ۵۳۸: سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار 108شمارهٔ ۵۳۹: هر سو به جلوه بردی، صبر و قرار دی ...109شمارهٔ ۵۴۰: من خراباتیم ای شوخ، مرا یار مگیر 110شمارهٔ ۵۴۱: می کند دل در خم زلف تو زاری بیشتر 111شمارهٔ ۵۴۲: ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار 112شمارهٔ ۵۴۳: از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار 113شمارهٔ ۵۴۴: داریم به کف زلفی، محشر به کمین ان ...114شمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار 115شمارهٔ ۵۴۶: عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش ...116شمارهٔ ۵۴۷: سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز 117شمارهٔ ۵۴۸: صبح از اثر چغانه برخیز 118شمارهٔ ۵۴۹: یا از سر روزگار برخیز 119شمارهٔ ۵۵۰: حیرت زده را تاب رخ یار میاموز 120شمارهٔ ۵۵۱: ای عشق، خون دیده مرا در ایاغ ریز 121شمارهٔ ۵۵۲: با یار نیست دوری ما راکمی هنوز 122شمارهٔ ۵۵۳: ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز 123شمارهٔ ۵۵۴: به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس 124شمارهٔ ۵۵۵: جز خون به بزم ما می نابی ندید کس 125شمارهٔ ۵۵۶: دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس 126شمارهٔ ۵۵۷: بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس 127شمارهٔ ۵۵۸: جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس 128شمارهٔ ۵۵۹: شب سودازدگان زلف پریشان تو بس 129شمارهٔ ۵۶۰: ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پ ...130شمارهٔ ۵۶۱: تلخ از لبت، ای خسرو خوبان به گدا ...131شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش 132شمارهٔ ۵۶۳: گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خ ...133شمارهٔ ۵۶۴: دارم ز ریزش مژه، جیب و کنار خوش 134شمارهٔ ۵۶۵: برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش 135شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خو ...136شمارهٔ ۵۶۷: دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش 137شمارهٔ ۵۶۸: باید از نالهء جانکاه عصا دارد پیش 138شمارهٔ ۵۶۹: بی نشانی همه شان است به عنقا مفرو ...139شمارهٔ ۵۷۰: شادیم که شد جهان فراموش 140شمارهٔ ۵۷۱: چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان ب ...141شمارهٔ ۵۷۲: آمد شبی به خوابم، آن ماه پرنیان پ ...142شمارهٔ ۵۷۳: آیا همای تیر تو جوید نشان خویش 143شمارهٔ ۵۷۴: کرده ام خاک در میکده را بستر خویش 144شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش 145شمارهٔ ۵۷۶: یک دم به مزد دیده شب زنده دار خوی ...146شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشی ...147شمارهٔ ۵۷۸: بود یارم غم دیرینهء خویش 148شمارهٔ ۵۷۹: قیامت شد به پا از جلوه نوخیز شمشا ...149شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پ ...150شمارهٔ ۵۸۱: هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش 151شمارهٔ ۵۸۲: گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان با ...152شمارهٔ ۵۸۳: سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش 153شمارهٔ ۵۸۴: از چشم خویش باشد، باغ و بهار دروی ...154شمارهٔ ۵۸۵: سپندآسا در آتشخانه می رقص 155شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...156شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 157شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 158شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 159شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 160شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 161شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...162شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...163شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 164شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 165شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...166شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 167شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 168شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 169شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 170شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 171شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...172شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...173شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 174شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 175شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 176شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 177شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 178شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 179شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...180شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 181شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 182شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...183شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 184شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 185شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 186شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 187شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 188شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 189شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 190شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 191شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 192شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 193شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...194شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 195شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...196شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 197شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...198شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...199شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...200شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...201شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...202شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...203شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...204شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 205شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 206شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 207شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...208شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 209شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 210شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 211شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 212شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 213شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...214شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 215شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 216شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...217شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...218شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 219شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...220شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 221شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...222شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 223شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 224شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...225شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...226شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...227شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 228شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...229شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 230شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 231شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 232شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 233شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 234شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 235شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...236شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 237شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 238شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 239شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 240شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 241شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 242شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 243شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 244شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 245شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...246شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 247شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...248شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 249شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 250شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 251شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 252شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 253شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 254شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 255شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 256شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...257شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...258شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...259شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 260شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...261شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...262شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...263شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 264شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 265شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 266شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...267شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 268شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...269شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...270شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...271شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 272شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...273شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 274شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...275شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...276شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 277شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...278شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...279شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 280شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...281شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...282شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...283شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 284شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...285شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...286شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...287شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...288شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...289شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 290شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 291شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 292شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 293شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 294شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 295شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 296شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...297شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 298شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 299شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 300شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 301شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 302شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...303شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 304شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...305شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...306شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...307شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...308شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 309شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 310شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...311شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...312شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 313شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 314شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 315شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 316شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 317شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 318شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...319شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 320شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 321شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 322شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 323شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 324شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 325شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 326شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...327شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 328شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 329شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...330شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 331شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 332شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...333شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 334شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 335شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...336شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...337شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...338شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...339شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...340شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 341شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 342شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 343شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 344شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 345شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...346شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...347شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...348شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...349شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...350شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 351شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 352شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 353شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...354شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 355شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 356شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 357شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 358شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 359شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 360شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...361شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 362شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...363شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 364شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...365شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 366شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 367شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...368شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 369شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...370شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 371شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 372شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 373شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 374شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 375شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 376شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 377شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...378شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 379شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 380شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 381شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...382شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...383شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 384شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 385شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 386شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 387شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 388شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...389شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 390شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 391شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 392شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 393شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 394شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...395شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 396شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 397شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...398شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 399شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...400شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...401شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 402شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 403شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...404شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...405شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...406شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 407شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 408شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 409شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 410شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 411شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 412شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 413شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...414شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 415شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...416شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 417شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 418شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 419شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...420شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...421شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...422شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 423شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 424شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 425شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 426شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 427شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 428شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 429شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 430شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 431شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 432شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...433شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 434شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 435شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...436شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...437شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...438شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 439شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...440شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...441شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 442شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 443شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...444شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 445شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...446شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 447شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...448شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 449شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 450شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...451شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...452شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...453شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 454شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...455شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...456شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...457شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...458شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 459شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...460شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 461شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...462شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...463شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 464شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 465شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 466شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...467شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...468شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...469شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 470شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...471شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 472شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...473شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...474شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 475شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...476شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...477شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...478شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...479شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 480شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...481شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ