کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان را سپند ساز و به آتش نثار شو

    با دل قرار عشق ده و بی قرار شو

    هر سو چو موج، قطرهٔ خود را عنان مده

    سر را به جیب کش، گهر آبدار شو

    خواهی ز سنگ حادثه نخل تو وارهد

    در گلشن جهان تهی از برگ و بار شو

    آسودگی ست پردهٔ غفلت در این سرا

    ای دیده موج خون زن و ای دل فگار شو

    از درد عشق چهره چو خورشید زرد ساز

    زین کان کیمیا، زر کامل عیار شو

    هرگز نگشته جمع به هم عشق و سرکشی

    خواهی که بار عشق کشی، بردبار شو

    سرّ سواد، نقطه دل کرده ای حزین

    بنشین و قطب دایرهٔ روزگار شو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha