کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل

    مباد از رخ پیمانه میگسار خجل

    ز مایه داری اشکم خوش است خاطر دوست

    خدا کند، نکند دل مرا ز یار خجل

    نکردمش گرو باده از گرانجانی

    شدم ز خرقهٔ پشمینه در خمار خجل

    فکنده مهره به ششدر مرا تهیدستی

    نشسته ام ز حریفان بد قمار خجل

    دل فسرده مرا کرده ز آب دیدهٔ خویش

    چو تخم سوخته، از ابر نوبهار خجل

    نه دست عقده گشایی نه ذوق تسلیمی

    چو من مباد کس از جبر و اختیار خجل

    به این دو قطره ی خون می کنم گل افشانی

    اگر نگردم از آن نازنین سوار خجل

    گلوی تشنه من موج خیز کوثر شد

    چرا نباشم از آن تیغ آبدار خجل؟

    خدای را لب پیمانه بر لبم دارید

    گران خمارم و از دست رعشه دار خجل

    چه شکرها که ندارم ز بی سرانجامی

    چو دیگران نیم از روی روزگار خجل

    به زیر تیغ تو از شرم ناشکیبایی

    چو شمع می گزم انگشت زینهار خجل

    نه دل به جا و نه دین، تا کنم نثار، حزین

    نشسته ام به سر راه انتظار خجل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha