کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش

    چون شمع می توان دید، در پرده آشکارش

    با صد جهان شکایت، زخم دلم دهان بست

    یارب چه نکته سنجد، چشم کرشمه بارش؟

    سامان طرفه ای داد، عشق تو چشم ما را

    در کف عنان دریا، در آستین بهارش

    شد از تپانچه نیلی رخسار یوسف ما

    دیگر طمع چه باشد، ز اخوان روزگارش؟

    گیرم که لب نبندم، پیش که می توان گفت

    کآتش به سینه دارم، از لعل آبدارش؟

    چشم گرسنه مستش، از خون نمی شود سیر

    تیغ سیاه تا بست، مژگان سرمه دارش

    عمریست بسمل ما در خاک و خون تپان است

    باشدکه بر سر آید، آن نازنین سوارش

    داغ تو را ز عزّت مانند لاله و گل

    از دست هم ربایند دلهای بیقرارش

    از سوز دل حزینت از بس گریست چون شمع

    آتش به عالمی زد مژگان اشکبارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha