به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط

حسنت کشیده بر ورق آفتاب خط

رسم است موی را رسد از شعله پیچ و تاب

زانرو نمی شود، نخورد پیچ و تاب خط

محرومیم ز رحم تو بسیار دور بود

جایی که شد ز لعل لبت کامیاب خط

چشم آن عذار ساده نیارد ز شرم دید

شاید برآرد آن گل رو، از حجاب خط

تب پرده پوش شمع کجا می شود حزین ؟

آن حسن شوخ را نکند در نقاب خط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...2شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 3شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 4شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 5شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 6شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 7شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...8شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...9شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 10شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 11شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...12شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 13شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 14شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 15شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 16شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 17شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...18شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...19شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 20شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 21شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 22شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 23شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 24شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 25شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...26شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 27شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 28شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...29شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 30شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 31شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 32شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 33شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 34شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 35شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 36شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 37شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 38شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 39شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...40شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 41شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...42شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 43شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...44شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...45شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...46شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...47شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...48شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...49شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...50شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 51شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 52شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 53شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...54شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 55شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 56شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 57شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 58شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 59شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...60شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 61شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 62شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...63شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...64شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 65شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...66شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 67شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...68شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 69شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 70شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...71شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...72شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...73شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 74شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...75شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 76شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 77شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 78شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 79شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 80شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 81شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...82شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 83شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 84شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 85شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 86شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 87شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 88شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 89شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 90شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 91شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...92شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 93شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...94شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 95شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 96شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 97شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 98شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 99شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 100شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 101شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 102شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...103شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...104شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...105شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 106شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...107شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...108شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...109شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 110شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 111شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 112شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...113شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 114شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...115شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...116شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...117شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 118شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...119شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 120شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...121شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...122شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 123شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...124شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...125شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 126شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...127شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...128شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...129شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 130شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...131شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...132شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...133شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...134شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...135شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 136شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 137شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 138شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 139شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 140شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 141شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 142شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...143شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 144شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 145شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 146شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 147شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 148شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...149شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 150شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...151شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...152شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...153شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...154شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 155شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 156شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...157شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...158شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 159شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 160شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 161شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 162شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 163شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 164شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...165شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 166شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 167شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 168شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 169شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 170شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 171شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 172شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...173شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 174شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 175شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...176شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 177شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 178شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...179شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 180شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 181شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...182شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...183شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...184شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...185شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...186شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 187شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 188شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 189شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 190شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 191شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...192شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...193شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...194شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...195شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...196شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 197شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 198شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 199شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...200شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 201شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 202شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 203شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 204شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 205شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 206شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...207شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 208شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...209شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 210شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...211شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 212شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 213شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...214شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 215شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...216شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 217شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 218شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 219شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 220شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 221شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 222شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 223شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...224شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 225شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 226شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 227شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...228شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...229شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 230شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 231شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 232شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 233شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 234شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...235شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 236شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 237شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 238شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 239شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 240شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...241شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 242شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 243شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...244شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 245شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...246شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...247شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 248شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 249شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...250شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...251شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...252شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 253شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 254شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 255شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 256شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 257شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 258شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 259شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...260شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 261شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...262شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 263شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 264شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 265شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...266شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...267شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...268شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 269شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 270شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 271شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 272شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 273شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 274شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 275شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 276شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 277شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 278شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...279شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 280شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 281شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...282شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...283شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...284شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 285شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...286شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...287شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 288شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 289شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...290شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 291شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...292شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 293شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...294شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 295شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 296شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...297شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...298شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...299شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 300شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...301شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...302شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...303شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...304شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 305شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...306شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 307شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...308شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...309شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 310شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 311شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 312شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...313شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...314شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...315شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 316شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...317شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 318شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...319شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...320شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 321شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...322شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...323شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...324شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...325شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 326شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...327شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ