کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق

    بود دریا نمک پرورده ی چشم تر عاشق

    به گوش جان صلای شهپر جبریل می آید

    دمی کز شوق جانان می تپد دل در بر عاشق

    تغافل تا به کی؟ دیر آشنا، بیرحم، بی پروا

    چه می آرد ببین، آن تیغ ابرو بر سر عاشق

    چه استغناست یارب نشئهٔ مهر و محبت را؟

    چو ماه نو ز خود سرشار گردد ساغر عاشق

    پریشان طره،گر دامن زنی سرگرمی دل را

    رود بر باد پیش از سوختن خاکستر عاشق

    دل افسرده ام را چشمهٔ خضر حقیقت کن

    به حرفی، ای مسیحای لبت جان پرور عاشق

    که تا آن طرف دامن می برد مشت غبارش را؟

    نگردد گر تپیدنهای دل بال و پر عاشق

    ملامت کی کند سرگرمی شوریدگان ساکن؟

    نگردد سنگ طفلان صندل دردسر عاشق

    حزین ، افسرده نتوان کرد آه آتشینت ر

    نخیزد شمع سان جز شعله از بوم و بر عاشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha