به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حزین لاهیجی

حزین لاهیجیغزلیاتشمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار

بازوی تیشه به فریاد رسید آخر کار

عشق درکشتن عشاق، مدارا می کرد

تیغ ناز تو به امداد رسید آخر کار

عاقبت کلبه ما جنت جاویدان شد

غم عشقت به دل شاد رسید آخر کار

جان به کف، وحشی ما داشت به ره چشم امید

تیغ بی رحمی صیّاد رسید آخر کار

ناله های من مخمور، اثر داشت حزین

غلغل شیشه به فریاد رسید آخر کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۴: داریم به کف زلفی، محشر به کمین ان ...2شمارهٔ ۵۴۵: مزد تردستی فرهاد رسید آخر کار 3شمارهٔ ۵۴۶: عشق آشنا شد شمع من، طبع هوا خواهش ...4شمارهٔ ۵۴۷: سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز 5شمارهٔ ۵۴۸: صبح از اثر چغانه برخیز 6شمارهٔ ۵۴۹: یا از سر روزگار برخیز 7شمارهٔ ۵۵۰: حیرت زده را تاب رخ یار میاموز 8شمارهٔ ۵۵۱: ای عشق، خون دیده مرا در ایاغ ریز 9شمارهٔ ۵۵۲: با یار نیست دوری ما راکمی هنوز 10شمارهٔ ۵۵۳: ز ترکتازی آن نازنین سوار هنوز 11شمارهٔ ۵۵۴: به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس 12شمارهٔ ۵۵۵: جز خون به بزم ما می نابی ندید کس 13شمارهٔ ۵۵۶: دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس 14شمارهٔ ۵۵۷: بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس 15شمارهٔ ۵۵۸: جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس 16شمارهٔ ۵۵۹: شب سودازدگان زلف پریشان تو بس 17شمارهٔ ۵۶۰: ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پ ...18شمارهٔ ۵۶۱: تلخ از لبت، ای خسرو خوبان به گدا ...19شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش 20شمارهٔ ۵۶۳: گر نشد جان و دلم از رخ زیبای تو خ ...21شمارهٔ ۵۶۴: دارم ز ریزش مژه، جیب و کنار خوش 22شمارهٔ ۵۶۵: برقع طرف نگردد، با آتشین عذارش 23شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خو ...24شمارهٔ ۵۶۷: دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش 25شمارهٔ ۵۶۸: باید از نالهء جانکاه عصا دارد پیش 26شمارهٔ ۵۶۹: بی نشانی همه شان است به عنقا مفرو ...27شمارهٔ ۵۷۰: شادیم که شد جهان فراموش 28شمارهٔ ۵۷۱: چو شمع، انجمن افروز کفر و ایمان ب ...29شمارهٔ ۵۷۲: آمد شبی به خوابم، آن ماه پرنیان پ ...30شمارهٔ ۵۷۳: آیا همای تیر تو جوید نشان خویش 31شمارهٔ ۵۷۴: کرده ام خاک در میکده را بستر خویش 32شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش 33شمارهٔ ۵۷۶: یک دم به مزد دیده شب زنده دار خوی ...34شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشی ...35شمارهٔ ۵۷۸: بود یارم غم دیرینهء خویش 36شمارهٔ ۵۷۹: قیامت شد به پا از جلوه نوخیز شمشا ...37شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پ ...38شمارهٔ ۵۸۱: هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش 39شمارهٔ ۵۸۲: گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان با ...40شمارهٔ ۵۸۳: سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش 41شمارهٔ ۵۸۴: از چشم خویش باشد، باغ و بهار دروی ...42شمارهٔ ۵۸۵: سپندآسا در آتشخانه می رقص 43شمارهٔ ۵۸۶: هجران رسیده، کی برد از روزگار، فی ...44شمارهٔ ۵۸۷: ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط 45شمارهٔ ۵۸۸: عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ 46شمارهٔ ۵۸۹: نی می سرود با دل پرشور در سماع 47شمارهٔ ۵۹۰: رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع 48شمارهٔ ۵۹۱: ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع 49شمارهٔ ۵۹۲: کرده عشق شعله خو ب بشه درجانم چو ...50شمارهٔ ۵۹۳: چون لاله شد از باغ رخت قسمت من دا ...51شمارهٔ ۵۹۴: دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ 52شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف 53شمارهٔ ۵۹۶: ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ ...54شمارهٔ ۵۹۷: همه فیض است می پرستی عشق 55شمارهٔ ۵۹۸: ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق 56شمارهٔ ۵۹۹: نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق 57شمارهٔ ۶۰۰: زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق 58شمارهٔ ۶۰۱: یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق 59شمارهٔ ۶۰۲: چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لای ...60شمارهٔ ۶۰۳: تا شد سر غم گرم به طوفان من از اش ...61شمارهٔ ۶۰۴: جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک 62شمارهٔ ۶۰۵: هندوستان غربت بادا به ما مبارک 63شمارهٔ ۶۰۶: بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل 64شمارهٔ ۶۰۷: چو بر سر زند شاخ، مستانه گل 65شمارهٔ ۶۰۸: رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل 66شمارهٔ ۶۰۹: خطّ تو، لوح صفحه طراز کتاب گل 67شمارهٔ ۶۱۰: جهان ساده پر کار است از نقش و نگا ...68شمارهٔ ۶۱۱: عشق اگر یار شود از اثر زاری دل 69شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل 70شمارهٔ ۶۱۳: ای از رخت مشاطه را، صد چشم حیران ...71شمارهٔ ۶۱۴: شدم ز توبهٔ بی صرفه در بهار خجل 72شمارهٔ ۶۱۵: حاجت اگر بری، در دولتسراست دل 73شمارهٔ ۶۱۶: هرگه به یادش از جگر افغان برآورم 74شمارهٔ ۶۱۷: چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم 75شمارهٔ ۶۱۸: با یاد نرگست، چو می ناب می زدم 76شمارهٔ ۶۱۹: چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم 77شمارهٔ ۶۲۰: از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم 78شمارهٔ ۶۲۱: راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم 79شمارهٔ ۶۲۲: غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم 80شمارهٔ ۶۲۳: عشاق تو را قافله سالار نگردیم 81شمارهٔ ۶۲۴: به یک ایمای ابرو زندهٔ جاوید گردی ...82شمارهٔ ۶۲۵: دل تنگ از ستمت رشک گلستان کردم 83شمارهٔ ۶۲۶: عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهی ...84شمارهٔ ۶۲۷: برخیز سوی عالم بالا برون رویم 85شمارهٔ ۶۲۸: به وصل از خوی او نظاره دیدار نتوا ...86شمارهٔ ۶۲۹: به صد جان غمزه ات مفت خریدار است ...87شمارهٔ ۶۳۰: سپاه فتنه با آن چشم جلاد است می د ...88شمارهٔ ۶۳۱: نگاهش با اسیران بر سر ناز است می ...89شمارهٔ ۶۳۲: ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نم ...90شمارهٔ ۶۳۳: غم دنیا ندارم، در پی عقبا نمی مان ...91شمارهٔ ۶۳۴: ای دوست به هر منزل، همخانه تو را ...92شمارهٔ ۶۳۵: موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم 93شمارهٔ ۶۳۶: پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم 94شمارهٔ ۶۳۷: شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم 95شمارهٔ ۶۳۸: بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و ...96شمارهٔ ۶۳۹: سر تا قدم از خون جگر، غیرت باغم 97شمارهٔ ۶۴۰: ترسم که پریشان شود از ناله غبارم 98شمارهٔ ۶۴۱: معنی کناره گیرد اگر از میان روم 99شمارهٔ ۶۴۲: طعنه هرگز به دل آزاری خاری نزدم 100شمارهٔ ۶۴۳: برق آهی ز جگر در شب تاری نزدیم 101شمارهٔ ۶۴۴: به پای خم اگر یکبار طالع بار می د ...102شمارهٔ ۶۴۵: چون مهرهٔ ششدر، شده رفتار ز یادم 103شمارهٔ ۶۴۶: خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم 104شمارهٔ ۶۴۷: پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دا ...105شمارهٔ ۶۴۸: نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر د ...106شمارهٔ ۶۴۹: گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم 107شمارهٔ ۶۵۰: ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرما ...108شمارهٔ ۶۵۱: از خاک آستانت تا دیده دور دارم 109شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دا ...110شمارهٔ ۶۵۳: جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم 111شمارهٔ ۶۵۴: من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم 112شمارهٔ ۶۵۵: به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا ...113شمارهٔ ۶۵۶: اگر من بیستون عشق را تعمیر می کرد ...114شمارهٔ ۶۵۷: کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کن ...115شمارهٔ ۶۵۸: برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم 116شمارهٔ ۶۵۹: خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره ک ...117شمارهٔ ۶۶۰: برخیز که دامان سحرگاه بگیریم 118شمارهٔ ۶۶۱: دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم 119شمارهٔ ۶۶۲: طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام 120شمارهٔ ۶۶۳: رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم 121شمارهٔ ۶۶۴: چو صنعان مشق سودا می رسانم 122شمارهٔ ۶۶۵: در هجر تو تا چند من زار بگریم 123شمارهٔ ۶۶۶: به این بی طاقتی یارب به دنبالکه م ...124شمارهٔ ۶۶۷: نخواهد از شکنج دام هرگز کرد آزادم 125شمارهٔ ۶۶۸: کی راست به میزان وجود و عدم آیم 126شمارهٔ ۶۶۹: دو جهان است درکنار خودم 127شمارهٔ ۶۷۰: بیا که با همه تن چشم انتظار توایم 128شمارهٔ ۶۷۱: ما دامن وصل یار داربم 129شمارهٔ ۶۷۲: لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم 130شمارهٔ ۶۷۳: شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم 131شمارهٔ ۶۷۴: ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم 132شمارهٔ ۶۷۵: گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم 133شمارهٔ ۶۷۶: ز هند تیره دل چون شمع روشنگر برون ...134شمارهٔ ۶۷۷: به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم 135شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندا ...136شمارهٔ ۶۷۹: صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم 137شمارهٔ ۶۸۰: من آن غارتگر جان می پرستم 138شمارهٔ ۶۸۱: ما چاک به دامن زدهٔ تهمت عشقیم 139شمارهٔ ۶۸۲: از بس غبار حسرت دیدار داشتم 140شمارهٔ ۶۸۳: چقدر حوصله باید که گداز آموزم 141شمارهٔ ۶۸۴: ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم 142شمارهٔ ۶۸۵: در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم 143شمارهٔ ۶۸۶: عقل دور است از آن جهان که منم 144شمارهٔ ۶۸۷: به امّیدی که لعل جرعه نوشی می زند ...145شمارهٔ ۶۸۸: جزای دوستی از شعله رخساران غمی دا ...146شمارهٔ ۶۸۹: هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر ...147شمارهٔ ۶۹۰: در غمت ترک گفتگو کردم 148شمارهٔ ۶۹۱: ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسی ...149شمارهٔ ۶۹۲: به مستی مرده ام ساقی، مهل مخمور د ...150شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد ...151شمارهٔ ۶۹۴: به دل سخت تو حرفی ز دل تنگ زدم 152شمارهٔ ۶۹۵: آن نرگس میگسار دیدم 153شمارهٔ ۶۹۶: اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم 154شمارهٔ ۶۹۷: دو روزی کز قضا بایست با این کاروا ...155شمارهٔ ۶۹۸: عشق عالی مقام را نازم 156شمارهٔ ۶۹۹: جهان را رونق از شادابی گفتار می آ ...157شمارهٔ ۷۰۰: به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها ...158شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه ...159شمارهٔ ۷۰۲: چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم 160شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویش ...161شمارهٔ ۷۰۴: چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم 162شمارهٔ ۷۰۵: ز خوی سرکش او هر قدم پا مال می گر ...163شمارهٔ ۷۰۶: من روشن روان غافل به زندان بدن رف ...164شمارهٔ ۷۰۷: می گریزم ز جهان بار چرا بردارم 165شمارهٔ ۷۰۸: چه پروا توشهٔ واماندگی چون در کمر ...166شمارهٔ ۷۰۹: ز بستر تا به کی پهلو پی تسکین بگر ...167شمارهٔ ۷۱۰: دل آگه سر راهش ز پاس راز گرداندم 168شمارهٔ ۷۱۱: دست بر دل کی درین وحشت سرا می داش ...169شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای د ...170شمارهٔ ۷۱۳: ز حیلت سازی نفس صلاح اندیش می ترس ...171شمارهٔ ۷۱۴: زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم 172شمارهٔ ۷۱۵: ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احو ...173شمارهٔ ۷۱۶: به خون خود چو گل آغشته دامن تا گر ...174شمارهٔ ۷۱۷: زمین و آسمان بیهوده می پیمود آواز ...175شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما داده ...176شمارهٔ ۷۱۹: عمارت برنمی تابم، ملامتخانه ی عشق ...177شمارهٔ ۷۲۰: فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم 178شمارهٔ ۷۲۱: نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم 179شمارهٔ ۷۲۲: خشت خرد به روزنه قال می زنیم 180شمارهٔ ۷۲۳: ما خضر دل به چشمه پیکان فروختیم 181شمارهٔ ۷۲۴: بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم 182شمارهٔ ۷۲۵: از شام هجر منّت دیدار می کشم 183شمارهٔ ۷۲۶: چقدر ز کلک و نامه، خبر نهان فرستم 184شمارهٔ ۷۲۷: محیط گوهری از اشک طوفان زای خود د ...185شمارهٔ ۷۲۸: شد فاش ز گلبرگ لبت راز نهانم 186شمارهٔ ۷۲۹: از وضع زخود رفتگی یار خرابم 187شمارهٔ ۷۳۰: در دهر حرامی زده شد سحر حلالم 188شمارهٔ ۷۳۱: پر و بال تذروان محبت بسته دیوانم 189شمارهٔ ۷۳۲: خرقه را در گرو ساغر لبریز کنیم 190شمارهٔ ۷۳۳: ز چشمم آستین بردار تا سیل دمان ری ...191شمارهٔ ۷۳۴: حساب از سختی آرام فرسا برنمی دارم 192شمارهٔ ۷۳۵: دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ...193شمارهٔ ۷۳۶: لب عرض شکوه خامش نه ز بیم غیر دار ...194شمارهٔ ۷۳۷: نمی آید به راه شوخ طنازی که من دا ...195شمارهٔ ۷۳۸: سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون اف ...196شمارهٔ ۷۳۹: تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان 197شمارهٔ ۷۴۰: محبّت برتر آمد از چه و چون 198شمارهٔ ۷۴۱: اگر خورشید را در زیر دامان می توا ...199شمارهٔ ۷۴۲: چه خوش است با خیال تو نهفته رازکر ...200شمارهٔ ۷۴۳: شمع را شعله، مسلسل ز دل آید بیرون 201شمارهٔ ۷۴۴: کار دل خام شد از سوزش بسیار چنین 202شمارهٔ ۷۴۵: ساقی مده خمارم در انتظار چندین 203شمارهٔ ۷۴۶: کوتاه ماند دست تمنّا در آستین 204شمارهٔ ۷۴۷: آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن 205شمارهٔ ۷۴۸: زهد ما با می گلفام چه خواهد بودن 206شمارهٔ ۷۴۹: خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا ب ...207شمارهٔ ۷۵۰: نیست دل را هوس دل شکنی بهتر ازین 208شمارهٔ ۷۵۱: ز فیض آبرو سبز است، نخل مدعای من 209شمارهٔ ۷۵۲: ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من 210شمارهٔ ۷۵۳: ای درد تو یار جانی من 211شمارهٔ ۷۵۴: گلگونه ی بهار است خوناب دیده ی من 212شمارهٔ ۷۵۵: دیدی چهاکرد، غم با دل من 213شمارهٔ ۷۵۶: این لاله نیست بر سر مشت غبار من 214شمارهٔ ۷۵۷: نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال ...215شمارهٔ ۷۵۸: بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تابکن 216شمارهٔ ۷۵۹: از اشک لاله رنگ گلی در کنار کن 217شمارهٔ ۷۶۰: تا هوا ابر است ساقی، باده ای در ش ...218شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن 219شمارهٔ ۷۶۲: چشمت از ناز نبستهست در راز به من 220شمارهٔ ۷۶۳: نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تم ...221شمارهٔ ۷۶۴: هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن 222شمارهٔ ۷۶۵: جانا میاموز، فارغ نشستن 223شمارهٔ ۷۶۶: ز خون دیده باشد مایه دار، اشک غم ...224شمارهٔ ۷۶۷: چون شمع ما را هم زبان، گرم سخن خو ...225شمارهٔ ۷۶۸: گر چنین پر رخنه از سوز جگر خواهد ...226شمارهٔ ۷۶۹: ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردا ...227شمارهٔ ۷۷۰: بی تو چسان به سر برد جان امیدوار ...228شمارهٔ ۷۷۱: نگاه گرم آتشپاره ای برد اختیار من 229شمارهٔ ۷۷۲: ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من 230شمارهٔ ۷۷۳: پیری به راه حرص نتابد عنان من 231شمارهٔ ۷۷۴: خارم که نیست گلشن صورت سرای من 232شمارهٔ ۷۷۵: که خواهد رسانید پیغام من 233شمارهٔ ۷۷۶: با این تنک سرمایگی، زحمت مکش زاری ...234شمارهٔ ۷۷۷: ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سین ...235شمارهٔ ۷۷۸: روی کِه جلوه کرده که حیرانم این چ ...236شمارهٔ ۷۷۹: نامه ات خواندم و می بایدم افشان ک ...237شمارهٔ ۷۸۰: ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار ت ...238شمارهٔ ۷۸۱: دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو 239شمارهٔ ۷۸۲: ای آب خضر، سایهٔ سرو روان تو 240شمارهٔ ۷۸۳: بنگر حه می کند مژه های دراز تو 241شمارهٔ ۷۸۴: به طوطی نکته آموزد لب شیرین کلام ...242شمارهٔ ۷۸۵: هدف سینه ز من، ناوک مژگان از تو 243شمارهٔ ۷۸۶: من نه حریف وعده ام طاقت انتظار کو 244شمارهٔ ۷۸۷: کام دلی به عالم ناپایدار کو 245شمارهٔ ۷۸۸: ساقی می عارفانه ات کو 246شمارهٔ ۷۸۹: جان را سپند ساز و به آتش نثار شو 247شمارهٔ ۷۹۰: دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو 248شمارهٔ ۷۹۱: زند بر خرمن شادیّ و غم برق جمال ت ...249شمارهٔ ۷۹۲: هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو 250شمارهٔ ۷۹۳: کسی داند که هر بیتش به دیوان می ز ...251شمارهٔ ۷۹۴: در ملک جسم روشنی جان به نیم جو 252شمارهٔ ۷۹۵: من در میان نبودم، دل بود و یار هر ...253شمارهٔ ۷۹۶: مطلوب در لباس طلبکار آمده 254شمارهٔ ۷۹۷: تا رفته از نظر، ز تنم جان برآمده 255شمارهٔ ۷۹۸: دل، سیه مست به سودای تو از جا رفت ...256شمارهٔ ۷۹۹: تیغت از فرق مبتلا رفته 257شمارهٔ ۸۰۰: نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم ...258شمارهٔ ۸۰۱: از ما نهان ز فرط ظهوری، چه فایده 259شمارهٔ ۸۰۲: روضه خلد خدایا به نکوکاران ده 260شمارهٔ ۸۰۳: عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه 261شمارهٔ ۸۰۴: سوی محراب شدم با می ناب آلوده 262شمارهٔ ۸۰۵: لعل لب او تا به لب جام رسیده 263شمارهٔ ۸۰۶: گل را ورقم رونق بازار شکسته 264شمارهٔ ۸۰۷: سحر آمد ندا ز میخانه 265شمارهٔ ۸۰۸: صبوحی از چمن مستانه پیراهن قبا کر ...266شمارهٔ ۸۰۹: خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه 267شمارهٔ ۸۱۰: دوشین چو شفق بودم، خون جگر آلوده 268شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده 269شمارهٔ ۸۱۲: نمی بینم کسی از آشنارویان به جا م ...270شمارهٔ ۸۱۳: گر غمزه اش به یغما، دل را ز ما گر ...271شمارهٔ ۸۱۴: دل داغ تو را به جان گرفته 272شمارهٔ ۸۱۵: در دیده نگاه تو که از جوش فتاده 273شمارهٔ ۸۱۶: رسید از عرق آن شاخ گل گلاب زده 274شمارهٔ ۸۱۷: رگ در تنم ز شورش سودا گسیخته 275شمارهٔ ۸۱۸: به جلوه های رسا سرفراز می آیی 276شمارهٔ ۸۱۹: سر چه باشد که تو در راه وفا نگذار ...277شمارهٔ ۸۲۰: ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی 278شمارهٔ ۸۲۱: گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی 279شمارهٔ ۸۲۲: ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی 280شمارهٔ ۸۲۳: سیمین بدنا! شمع شبستان که بودی 281شمارهٔ ۸۲۴: به قید جسم ز جان جهان چه می دانی 282شمارهٔ ۸۲۵: لوح دل را اگر از نقش دوبی ساده کن ...283شمارهٔ ۸۲۶: در پرده خط، خال به صد ناز گرفتی 284شمارهٔ ۸۲۷: تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی 285شمارهٔ ۸۲۸: یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکن ...286شمارهٔ ۸۲۹: بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی 287شمارهٔ ۸۳۰: تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می ...288شمارهٔ ۸۳۱: کشیدی تیغ و ساغر، گشتی آتش، گفتیم ...289شمارهٔ ۸۳۲: چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی 290شمارهٔ ۸۳۳: من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی 291شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان ته ...292شمارهٔ ۸۳۵: که گفتت گرد سر آن طرهٔ عنبرفشان ب ...293شمارهٔ ۸۳۶: سرت گردم، نمی پرسی تو هم دیوانه ا ...294شمارهٔ ۸۳۷: خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی 295شمارهٔ ۸۳۸: ای روی تو را موج عرق آینه سازی 296شمارهٔ ۸۳۹: افشاند نسیم سحری زلف نگاری 297شمارهٔ ۸۴۰: ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی 298شمارهٔ ۸۴۱: بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی 299شمارهٔ ۸۴۲: ای کعبهٔ جان از تو کلیسای فرنگی 300شمارهٔ ۸۴۳: اگر از دیده ابنای زمان مستوری 301شمارهٔ ۸۴۴: کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحر ...302شمارهٔ ۸۴۵: ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی 303شمارهٔ ۸۴۶: مرا دور از تو، گل در پیرهن خار اس ...304شمارهٔ ۸۴۷: دل آشفته و دیده خونبار داری 305شمارهٔ ۸۴۸: منت نکشد همّتم از دست دعایی 306شمارهٔ ۸۴۹: نگذاشت نی به هوشم، از نالهٔ رسایی 307شمارهٔ ۸۵۰: تو گر ابر نقاب از روی آتشناک بردا ...308شمارهٔ ۸۵۱: چرا ازشام زلف آن صبح تابان بر نمی ...309شمارهٔ ۸۵۲: به حسرت گفت با صیاد خون آغشته نخج ...310شمارهٔ ۸۵۳: خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی 311شمارهٔ ۸۵۴: ز دام طره، شکنهای دلربا بنمای 312شمارهٔ ۸۵۵: تا شکن از دور روزگار نیابی 313شمارهٔ ۸۵۶: بکش خون دلم تا مستی بی دردسر یابی 314شمارهٔ ۸۵۷: خواست شاهد می پرستم، یللی 315شمارهٔ ۸۵۸: دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی 316شمارهٔ ۸۵۹: ز دل غافلی یار جانی نباشی 317شمارهٔ ۸۶۰: ای خستهٔ بی قرار چونی 318شمارهٔ ۸۶۱: به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی 319شمارهٔ ۸۶۲: حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی 320شمارهٔ ۸۶۳: برده ست غمت، دست و دل ازکار، کجای ...321شمارهٔ ۸۶۴: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی 322شمارهٔ ۸۶۵: خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی 323شمارهٔ ۸۶۶: طبیب من، حرا از خسته جان خود نمی ...324شمارهٔ ۸۶۷: به دستم داده دستی، برده در خونم ف ...325شمارهٔ ۸۶۸: بود می خانه ها، در چشم شهلای تو ا ...326شمارهٔ ۸۶۹: ابرکفت بنازم، فیضی ببار ساقی 327شمارهٔ ۸۷۰: ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساق ...328شمارهٔ ۸۷۱: بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای ...329شمارهٔ ۸۷۲: خموشی گزین در دبستان معنی 330شمارهٔ ۸۷۳: من صیدم و دام، زندگانی 331شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظ ...332شمارهٔ ۸۷۵: با یار گفتم از غم بسیار، اندکی 333شمارهٔ ۸۷۶: دو خصم داده به هم دست و این فگار ...334شمارهٔ ۸۷۷: حیران لقایی شدم امروزکه دانی 335شمارهٔ ۸۷۸: ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی ...336شمارهٔ ۸۷۹: هجر در دامن دل ریخته خار عجبی 337شمارهٔ ۸۸۰: چون خود اگر عشوه گری داشتی 338شمارهٔ ۸۸۱: به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از ...339شمارهٔ ۸۸۲: کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیار ...340شمارهٔ ۸۸۳: به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد ...341شمارهٔ ۸۸۴: مست صهبای الستم یللی 342شمارهٔ ۸۸۵: بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ ...343شمارهٔ ۸۸۶: نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت ...344شمارهٔ ۸۸۷: دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه ...345شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدا ...346شمارهٔ ۸۸۹: فریاد که از عاشق مسکین که تو داری 347شمارهٔ ۸۹۰: ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو دار ...348شمارهٔ ۸۹۱: بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی 349شمارهٔ ۸۹۲: چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه ...350شمارهٔ ۸۹۳: راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، ...351شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی 352شمارهٔ ۸۹۵: می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی 353شمارهٔ ۸۹۶: درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی 354شمارهٔ ۸۹۷: به صورت هر چه بینی، نقش برآب است ...355شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانست ...356شمارهٔ ۸۹۹: کند خون دل من، چشم تر را خانه آرا ...357شمارهٔ ۹۰۰: به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی 358شمارهٔ ۹۰۱: نمی دانم تو بی پروا نگاه، از دل چ ...359شمارهٔ ۹۰۲: ای دل، سپند آتش سودای کیستی 360شمارهٔ ۹۰۳: ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشک ...361شمارهٔ ۹۰۴: چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار ک ...362شمارهٔ ۹۰۵: خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی 363شمارهٔ ۹۰۶: به دلهای دماغ آشفته، سنبل می کند ...364شمارهٔ ۹۰۷: به جان سوزی، نی کلک سخن ساز مرا د ...365شمارهٔ ۹۰۸: ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ...366شمارهٔ ۹۰۹: ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ا ...367شمارهٔ ۹۱۰: آگه ز بی وفایی اغیار گشته ای 368شمارهٔ ۹۱۱: بنمای رخ چون دیده را گرم تماشاکرد ...369شمارهٔ ۹۱۲: ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ