کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر بیند ز قدّت مصرع برجسته مضمون را

    چمن پیرا، کند از باغ بیرون سرو موزون را

    نمکدانی بود چون داغ من چشم غزالانش

    به شور آورد تا صحرانورد ناله، هامون را

    از آن، گل سینه چاک انداخت خود را در گریبانش

    که سازد پرده پوش عیب خود آن جامه گلگون را

    به صحرا هم بود، در شهر بند جلوهٔ لیلی

    سواد چشم آهو، تازه سازد داغ مجنون را

    در آغوشی سهی سرو است، خاکسترنشین قمری

    بدل کردن نباشد جامه هرگز، بخت وارون را

    سرشک از دیده ام پیوسته، سیل گریه می شوید

    به خون ناشسته هرگز هیچکس جز اشک من، خون را

    حزین از لب اگر بردارد آهت مهر خاموشی

    به آسانی توان از پیش دل برداشت گردون را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha