کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زندگی در جمع سامان رفت، حیف

    صبح در خواب پریشان رفت، حیف

    دانه اشکی نیفشاندیم ما

    عمر چون سیل بهاران رفت، حیف

    نور جان در ظلمت آباد بدن

    چون چراغ زیر دامان رفت، حیف

    از بیابان رفت تا مجنون ما

    شوخی از چشم غزالان رفت، حیف

    می شدی بتخانه ها تعمیر کرد

    مشت خاک ما به جولان رفت، حیف

    شیشه ها شد از می روشن تهی

    نور چشم می پرستان رفت، حیف

    دل به امیدی درین وحشت سرا

    از پی آهو نگاهان رفت، حیف

    دیدهٔ عبرت نمالیدیم ما

    عمر در غفلت به پایان رفت حیف

    بوی عشق از جیب جانی برنخاست

    زین سفال کهنه، ریحان رفت، حیف

    ناله ی عاشق نمی آید به گوش

    از حمن مرغ خوش الحان رفت، حیف

    اول شب از گداز دل حزین

    شمع بزم ما به پایان رفت، حیف

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha