کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا مستانه چاک پیرهن پیش صبا بگشا

    در فیضی به روی دیده های آشنا بگشا

    ز ترک التفاتت، کام زهر آلوده ای دارم

    به دلجویی زبان غمزهٔ شیرین ادا، بگشا

    هوا تا عطسه در مغز غزالان ختن ریزد

    به دامان نسیم صبح، زلف مشکسا بگشا

    سوالی کن ز من تا در برت راه سخن یابم

    گره از غنچهٔ منقار مرغ خوش نوا بگشا

    مکن بیگانگی ساقی، حدیث آشنا سر کن

    زلال زندگی گر نیست، لعل جانفزا بگشا

    چرا تیر تغافل ترک چشمت در کمان دارد؟

    به دلهای اسیران، شست مژگان رسا بگشا

    خطر بسیار می دارد حزین ، سر در هوا بودن

    رَهِ هموار می خواهی، نظر در پیش پا بگشا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha