کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فریاد که از عاشق مسکین که تو داری

    سر می کشد آن طرّهٔ مشکین که تو داری

    در طاعت عشق تو، صنمخانه نشینم

    کافرکند این ملّت اوا آیین که تو داری؟

    چون شمعِ فروزنده، ز فانوس عیان است

    در پیرهن، آن ساعد سیمین که تو داری

    دشنامی، اگر تلخ برآید ز زبانت

    شیرین کندش، آن لب شیرین که تو داری

    در زیر سر خواب گران تو بود زلف

    فریاد ازین نرمی بالین که تو داری

    تهمت به حنا بسته ای و سختی دوران

    افشرده دل، آن دست نگارین که تو داری

    در می کشد و چاک زند خرقهٔ ما را

    چون گل به بر، این حلهٔ رنگین که تو داری

    در هالهٔ خط، روی تو از طالع حسن است

    سعد است قران مه و پروین که تو داری

    چون شمع، لبت سوخت حزین ، از نفس گرم

    ای خسته، ندانم چه تن است این که تو داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha