خط چو مهر گیا تا نموده یی ما را
هزار مهر و محبت فزوده یی ما را
جفا نموده ات اکنون طریق رندی نیست
چنان نما که در اول نموده یی ما را
اگر حدیث پری بر زبان ما بگذشت
بجان دوست که در دل تو بوده یی ما را
بخنده یی که از آن پسته دهن کردی
دردی ز عالم معنی گشوده یی ما را
چه حاجت است که لافیم از وفا چون تو
بصد هزار جفا آزموده یی ما را
سگ توییم که از لطف و پاکدامانی
غبار از آینه دل زدوده یی ما را
بعشوه گفت که اهلی گر از تو دل بردیم
تو هم بلطف سخن دل ربوده یی ما را