نه آه از جان زار من برآمد
که دود از روزگار من برآمد
ربودند از من مجنون غزالی
که عمری در کنار من برآمد
مگر باد صبا ز آن سو گذر کرد
که مشکین بوی یار من برآمد
عجب نبود که گرد از من برآمد
چنین کز جا سوار من برآمد
خوشم اهلی کزین مژگان خونریز
گلی آخر ز خار من برآمد