به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن

1970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن
کار جهان حواله بنعم الوکیل کن
پرواز جبرییل به معراج عشق نیست
فر همای همت خود جبرییل کن
صد دل کباب از نمک خوان حسن اوست
نظاره ملاحت خوان خلیل کن
شد خط سبز نیل رخش دفع چشم زخم
مصر جمال بین و تماشای نیل کن
دوری مکن ز کبر جمال ای پری ز خلق
با خلق باش و کار بخلق جمیل کن
جنت بزهد و تقوی و خیر سبیل نیست
می نوش و جرعه یی بفقیران سبیل کن
ای میفروش، خضر رهم شو بجرعه یی
در ظلمتم چراغ هدایت دلیل کن
اهلی اگر حریف می و مطربست و عشق
گو ترک بحث مدرسه و قال و قیل کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 2شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 3شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 4شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...5شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 6شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 7شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...8شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...9شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 10شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 11شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 12شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 13شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...14شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 15شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 16شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...17شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...18شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 19شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...20شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 21شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...22شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 23شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...24شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...25شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 26شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 27شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...28شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...29شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 30شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...31شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 32شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 33شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...34شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...35شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...36شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...37شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 38شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 39شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 40شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...41شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...42شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 43شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...44شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...45شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 46شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...47شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 48شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 49شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...50شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 51شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...52شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 53شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...54شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...55شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 56شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...57شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 58شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...59شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...60شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 61شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 62شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...63شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 64شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...65شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...66شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...67شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 68شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 69شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 70شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 71شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...72شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...73شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 74شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 75شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 76شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...77شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 78شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 79شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 80شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...81شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 82شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 83شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 84شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...85شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...86شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...87شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 88شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 89شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 90شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 91شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 92شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 93شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 94شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...95شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 96شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 97شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 98شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 99شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 100شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 101شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 102شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...103شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 104شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 105شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 106شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...107شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 108شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...109شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...110شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 111شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...112شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...113شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 114شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 115شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 116شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 117شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 118شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 119شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...120شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 121شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 122شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 123شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...124شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 125شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...126شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...127شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...128شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 129شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 130شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 131شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 132شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...133شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 134شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...135شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...136شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...137شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...138شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 139شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 140شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 141شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...142شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 143شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...144شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 145شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 146شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 147شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 148شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 149شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 150شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 151شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...152شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 153شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...154شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 155شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 156شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 157شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 158شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 159شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 160شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...161شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 162شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 163شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...164شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 165شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...166شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 167شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 168شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 169شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...170شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...171شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 172شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 173شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...174شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...175شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 176شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...177شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...178شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...179شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...180شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 181شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 182شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...183شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...184شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 185شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 186شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 187شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 188شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...189شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...190شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...191شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 192شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 193شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...194شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 195شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 196شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...197شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 198شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...199شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...200شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 201شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 202شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 203شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 204شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...205شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 206شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 207شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...208شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...209شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 210شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...211شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 212شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 213شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...214شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...215شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 216شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 217شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 218شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...219شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 220شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 221شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ