کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو سوختم از عشق و شستم از جان دست
    هنوز گریه نمی داردم ز دامان دست
    به خاک پای تو ساقی که مردم از حسرت
    ترحمی، که تو داری به آب حیوان دست
    بده به تشنه لبان جرعه یی که ساغر بخت
    چنانکه آمدازین دست می رود زان دست
    چو گل ز خون دلم دامنت نشان دارد
    در آستین چه کنی همچو غنچه پنهان دست
    ز جیب چاک بدیوانگی چه عیب بود
    مرا که عشق نمی دارد از گریبان دست
    تو یوسفی چه عجب گر زدیدنت چون گل
    بخون خویش بود غرقه صدهزاران دست
    بیاد قبله ابروی آن صنم اهلی
    گشاده اند به حق کافر و مسلمان دست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha