کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من که چون شمع ز داغ تو صدم روشنی است
    گر بگریم ز غمت غایت تر دامنی است
    شب چراغ غم دل از در دلها طلبند
    ورنه محمود چکارش به در گلخنی است
    این چه سحرست که آن آهوی صید افکن تو
    خود بخواب است و صدش غمزه بصید افکنی است
    آفتابی تو و کس را نبود تاب نظر
    مگر آن کس که چو آیینه دلش آهنی است
    ای ز جان پاک تر آن لعل می آلود بنوش
    کز کمینگاه دلم وسوسه در رهزنی است
    همه کس درد دل خود به طبیبان گفتند
    قصه درد دل ماست که نا گفتنی است
    اهلی از زخم رقیب است ز رحمت محروم
    غایت دوستی مدعیان دشمنی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha