کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی
    دل باز ده که با تو بگویم حکایتی
    ما بنده توییم چرا بیعنایتی
    کس دل به بندگی ننهد بی عنایتی
    از درد دل نهایت کارم پدید نیست
    درد دل است این که ندارد نهایتی
    از آب خضر و آتش موسی غرض تویی
    هرکس کند ز قصه حسنت روایتی
    جز ما که جان بمهر تو دادیم بیگناه
    از جرم دوستی نکشد کس جنایتی
    پیش تو در حمایت بخت است هر که هست
    هرگز نکرد بخت بد ما حمایتی
    اهلی دل از وفای تو و بخت خود بردی
    لیکن هنوز میکشدش دل سرایتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha