کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی
    بی دل گرم نخیزد دم گرمی ز کسی
    گر دل سوخته زان لب دهیش کام چه کم
    چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
    پیش از آن بگسل از اغیار که مردم گویند
    حیف از آنگل که در آویخت بهر خار و خسی
    طمع وصل تو خامیست ولی شمع صفت
    می پزم در دل ازین آتش سودا هوسی
    گر دل از سینه صد چاک فغان کرد مرنج
    کاین نه مرغیست که خاموش بود در قفسی
    پیش او کشته شوم گر پس صد سال بود
    مهلتی نیست درین قافله جز پیش و پسی
    چهره زرد تو اهلی چکند دوست ولی
    برگ کاهی بود از مردم درویش بسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha