شاید که پرده زان رخ باد صبا گشاید
روی گشاده او کار مرا گشاید
ما را ز بوی یوسف نگشود هیچ کاری
شاید که آن سهی قد بند قبا گشاید
زان آفتاب خوبان یکذره کم نگردد
گر چشم التفاتی بر حال ما گشاید
این ناز و سر بلندی کاین سرو ناز دارد
کی نرگسش سوی ما چشم رضا گشاید
اهلی منال از آن بت کز ناز برتو دربست
یک در اگر به بندد صد در خدا گشاید