کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مریز بی گنهم خون که جست و جویی
    قیامتی و سیوالی و گفت و گویی هست
    بزیر پای تو صد سر ز آرزو خاک است
    بیا که در ما سرما نیز آرزویی هست
    گمان مبر که به بیداری و جگر خواری
    میان ما و سگت فرق جز بمویی هست
    بخاک جرعه چه ریزی بروی من میریز
    ز خاک اگر چه کمم آخر آبرویی هست
    تویی که در خم چوگان چو ماه چاردهت
    بهر کناره میدان شکسته گویی هست
    بغیر من که چو خار از گل تو محرومم
    بقدر خود همه را از تو رنگ و بویی هست
    بکوی میکده دردی کشان خوشحالیم
    خوشیم تا قدری باده در سبویی هست
    هنوز با همه آلوده دامنی اهلی
    ز ابر رحمت آن یار شست و شویی هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha