به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۲۴: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار
تیغی کشیده از مژه همچون زبان مار
پاس دل است مایه هر دولتی که هست
هان ای پسر گر اهل دلی دل نگاهدار
ساقی بجرعه یی بنشان گرد هستی ام
تا از میان ما و تو برخیزد این غبار
دست بتی بگیر و بگو عالم آب بر
جامی شراب درکش و گو سیل غم ببار
اهلی چه گوشه گیر شوی هیچکاره یی
با مردم زمانه بسر بردن است کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۲۳: ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر 2شمارهٔ ۸۲۴: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار 3شمارهٔ ۸۲۵: هزار شکر که عالم بکام ماست دگر 4شمارهٔ ۸۲۶: بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جا ...5شمارهٔ ۸۲۷: مهرم چو میکشد مکش از شیوه های جور 6شمارهٔ ۸۲۸: ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر 7شمارهٔ ۸۲۹: ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر 8شمارهٔ ۸۳۰: فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگ ...9شمارهٔ ۸۳۱: بسنگی دوستان را یاد میدار 10شمارهٔ ۸۳۲: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر 11شمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گ ...12شمارهٔ ۸۳۴: معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا 13شمارهٔ ۸۳۵: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر 14شمارهٔ ۸۳۶: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدید ...15شمارهٔ ۸۳۷: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر 16شمارهٔ ۸۳۸: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز 17شمارهٔ ۸۳۹: ای باد مکش برقع جانان مرا باز 18شمارهٔ ۸۴۰: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز 19شمارهٔ ۸۴۱: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز 20شمارهٔ ۸۴۲: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز 21شمارهٔ ۸۴۳: هرچند که چون شمع مرا سوخته یی باز 22شمارهٔ ۸۴۴: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز 23شمارهٔ ۸۴۵: ای برق محبت که ره من زده یی باز 24شمارهٔ ۸۴۶: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز 25شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنو ...26شمارهٔ ۸۴۸: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز 27شمارهٔ ۸۴۹: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز 28شمارهٔ ۸۵۰: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز 29شمارهٔ ۸۵۱: در عین عتاب از بر ما میگذری باز 30شمارهٔ ۸۵۲: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز 31شمارهٔ ۸۵۳: ساغر زده و شمع قد افراخته یی باز 32شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 33شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...34شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 35شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 36شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 37شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 38شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 39شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 40شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 41شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 42شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 43شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 44شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...45شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...46شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 47شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...48شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 49شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 50شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 51شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...52شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 53شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...54شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...55شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...56شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 57شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 58شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 59شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...60شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 61شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...62شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...63شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 64شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...65شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 66شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 67شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 68شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 69شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 70شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...71شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 72شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...73شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 74شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 75شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 76شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...77شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 78شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 79شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...80شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...81شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...82شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 83شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 84شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 85شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...86شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...87شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...88شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 89شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 90شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...91شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 92شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 93شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 94شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 95شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...96شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 97شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 98شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 99شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 100شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 101شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 102شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 103شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...104شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...105شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...106شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 107شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 108شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 109شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...110شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 111شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...112شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 113شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...114شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...115شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 116شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...117شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 118شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 119شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 120شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 121شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 122شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 123شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 124شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 125شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 126شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 127شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 128شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 129شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...130شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...131شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 132شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 133شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 134شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 135شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 136شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 137شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 138شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 139شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 140شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 141شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...142شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 143شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 144شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...145شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 146شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 147شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 148شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 149شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 150شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 151شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 152شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 153شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 154شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟155شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...156شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 157شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...158شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 159شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 160شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 161شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...162شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 163شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 164شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 165شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...166شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 167شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 168شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 169شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...170شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...171شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...172شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...173شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 174شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 175شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...176شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 177شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 178شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 179شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 180شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 181شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 182شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 183شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...184شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...185شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...186شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...187شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 188شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 189شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...190شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...191شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 192شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 193شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 194شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 195شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 196شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 197شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...198شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...199شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 200شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 201شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...202شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 203شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...204شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...205شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...206شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 207شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 208شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 209شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 210شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...211شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 212شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 213شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 214شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...215شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...216شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...217شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 218شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 219شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...220شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...221شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...222شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...223شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 224شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...225شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 226شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 227شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...228شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...229شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...230شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...231شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 232شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...233شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 234شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 235شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 236شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 237شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...238شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...239شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 240شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...241شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...242شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 243شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...244شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...245شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 246شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...247شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 248شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 249شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...250شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...251شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...252شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...253شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...254شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 255شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 256شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 257شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 258شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 259شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...260شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...261شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 262شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...263شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 264شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 265شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 266شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...267شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 268شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...269شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 270شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 271شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 272شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 273شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...274شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...275شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 276شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...277شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 278شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...279شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...280شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 281شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 282شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...283شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...284شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 285شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 286شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 287شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...288شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 289شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 290شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 291شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...292شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 293شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 294شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 295شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...296شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...297شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 298شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...299شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...300شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 301شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...302شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 303شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 304شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 305شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 306شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...307شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 308شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...309شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...310شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...311شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...312شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 313شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...314شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 315شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...316شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 317شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 318شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 319شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 320شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...321شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...322شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...323شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...324شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...325شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...326شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...327شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 328شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 329شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...330شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 331شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 332شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...333شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...334شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 335شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...336شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...337شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...338شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...339شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 340شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...341شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...342شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 343شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 344شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...345شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 346شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 347شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 348شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...349شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 350شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 351شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...352شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...353شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 354شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 355شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 356شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 357شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...358شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 359شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 360شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...361شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...362شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 363شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...364شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 365شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...366شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 367شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...368شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...369شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 370شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 371شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...372شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...373شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 374شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...375شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 376شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 377شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...378شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...379شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...380شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...381شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 382شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 383شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 384شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...385شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...386شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 387شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...388شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...389شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 390شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...391شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 392شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 393شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...394شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 395شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...396شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 397شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...398شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...399شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 400شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...401شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 402شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...403شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...404شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 405شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 406شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...407شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 408شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...409شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...410شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...411شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 412شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 413شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 414شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 415شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...416شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...417شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 418شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 419شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 420شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...421شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 422شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 423شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 424شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...425شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 426شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 427شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 428شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...429شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...430شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...431شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 432شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 433شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 434شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 435شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 436شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 437شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 438شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...439شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 440شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 441شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 442شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 443شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 444شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 445شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 446شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...447شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 448شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 449شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 450شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...451شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 452شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...453شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...454شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 455شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...456شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...457شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 458شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 459شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 460شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 461شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 462شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 463شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...464شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 465شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 466شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 467شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...468شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 469شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...470شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...471شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...472شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 473شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 474شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 475شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 476شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...477شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 478شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...479شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...480شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...481شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...482شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 483شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 484شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 485شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...486شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 487شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...488شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 489شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 490شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 491شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 492شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 493شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 494شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 495شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...496شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 497شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...498شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 499شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 500شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 501شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 502شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 503شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 504شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...505شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 506شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 507شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...508شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 509شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...510شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 511شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 512شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 513شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...514شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...515شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 516شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 517شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...518شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...519شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 520شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...521شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...522شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...523شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...524شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 525شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 526شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...527شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...528شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 529شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 530شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 531شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 532شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...533شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...534شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...535شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 536شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 537شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...538شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 539شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 540شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...541شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 542شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...543شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...544شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 545شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 546شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 547شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 548شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...549شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 550شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 551شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...552شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...553شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 554شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...555شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 556شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 557شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...558شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...559شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 560شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 561شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 562شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...563شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 564شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 565شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ