به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش

2140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش
موی سفید بین و بروی سیه ببخش
یکبار خود بشیوه عاشق کشی مکن
گاهی بکش بنرگس سرمست و گه ببخش
کارم بیک نفس چو رسد یکنظر فکن
جانی بتازه دیگرم از یک نگه ببخش
ایشاه حسن در خور این حسن لطف کن
یکبوسه گر من از تو بخواهم تو ده ببخش
راه خسان دهی و برانی ز در مرا
یکبار سوی خویش مرا نیز ره ببخش
اهلی بسجده تو گنهکار گر بود
اورا مکش ز بهر خدا یک گنه ببخش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 2شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 3شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 4شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...5شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 6شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 7شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 8شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 9شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 10شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 11شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 12شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...13شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...14شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...15شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 16شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 17شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 18شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...19شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 20شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...21شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 22شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...23شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...24شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 25شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...26شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 27شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 28شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 29شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 30شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 31شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 32شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 33شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 34شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 35شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 36شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 37شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 38شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...39شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...40شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 41شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 42شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 43شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 44شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 45شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 46شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 47شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 48شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 49شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 50شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...51شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 52شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 53شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...54شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 55شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 56شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 57شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 58شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 59شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 60شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 61شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 62شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 63شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟64شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...65شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 66شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...67شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 68شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 69شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 70شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...71شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 72شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 73شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 74شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...75شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 76شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 77شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 78شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...79شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...80شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...81شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...82شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 83شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 84شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...85شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 86شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 87شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 88شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 89شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 90شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 91شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 92شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...93شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...94شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...95شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...96شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 97شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 98شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...99شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...100شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 101شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 102شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 103شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 104شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 105شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 106شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...107شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...108شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 109شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 110شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...111شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 112شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...113شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...114شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...115شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 116شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 117شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 118شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 119شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...120شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 121شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 122شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 123شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...124شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...125شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...126شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 127شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 128شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...129شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...130شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...131شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...132شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 133شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...134شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 135شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 136شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...137شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...138شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...139شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...140شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 141شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...142شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 143شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 144شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 145شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 146شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...147شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...148شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 149شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...150شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...151شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 152شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...153شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...154شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 155شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...156شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 157شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 158شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...159شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...160شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...161شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...162شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...163شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 164شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 165شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 166شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 167شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 168شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...169شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...170شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 171شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...172شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 173شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 174شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 175شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...176شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 177شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...178شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 179شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 180شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 181شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 182شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...183شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...184شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 185شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...186شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 187شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...188شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...189شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 190شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 191شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...192شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...193شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 194شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 195شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 196شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...197شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 198شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 199شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 200شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...201شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 202شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 203شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 204شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...205شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...206شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 207شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...208شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...209شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 210شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...211شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 212شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 213شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 214شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 215شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...216شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 217شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...218شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...219شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...220شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...221شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 222شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...223شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 224شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...225شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 226شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 227شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 228شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 229شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...230شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...231شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...232شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...233شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...234شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...235شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...236شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 237شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 238شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...239شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 240شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 241شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...242شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...243شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 244شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...245شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...246شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...247شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...248شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 249شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...250شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...251شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 252شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 253شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...254شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 255شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 256شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 257شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...258شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 259شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 260شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...261شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...262شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 263شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 264شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 265شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 266شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...267شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 268شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 269شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...270شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...271شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 272شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...273شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 274شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...275شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 276شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...277شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...278شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 279شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 280شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...281شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...282شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 283شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...284شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 285شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 286شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...287شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...288شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...289شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...290شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 291شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 292شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 293شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...294شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...295شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 296شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...297شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...298شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 299شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...300شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 301شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 302شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...303شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 304شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...305شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 306شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...307شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...308شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 309شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...310شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 311شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...312شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...313شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 314شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 315شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...316شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 317شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...318شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...319شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...320شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 321شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 322شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 323شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 324شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...325شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...326شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 327شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 328شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 329شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...330شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 331شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 332شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 333شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...334شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 335شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 336شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 337شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...338شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...339شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...340شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 341شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 342شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 343شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 344شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 345شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 346شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 347شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...348شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 349شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 350شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 351شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 352شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 353شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 354شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 355شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...356شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 357شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 358شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 359شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...360شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 361شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...362شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...363شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 364شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...365شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...366شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 367شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 368شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 369شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 370شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 371شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 372شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...373شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 374شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 375شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 376شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...377شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 378شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...379شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...380شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...381شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 382شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 383شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 384شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 385شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...386شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 387شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...388شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...389شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...390شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...391شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 392شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 393شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 394شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...395شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 396شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...397شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 398شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 399شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 400شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 401شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 402شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 403شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 404شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...405شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 406شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...407شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 408شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 409شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 410شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 411شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 412شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 413شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...414شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 415شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 416شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...417شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 418شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...419شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 420شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 421شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 422شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...423شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...424شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 425شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 426شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...427شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...428شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 429شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...430شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...431شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...432شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...433شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 434شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 435شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...436شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...437شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 438شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 439شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 440شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 441شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...442شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...443شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...444شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 445شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 446شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...447شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 448شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 449شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...450شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 451شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...452شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...453شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 454شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 455شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 456شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 457شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...458شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 459شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 460شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...461شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...462شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 463شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...464شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 465شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 466شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...467شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...468شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 469شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 470شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 471شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...472شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 473شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 474شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ