به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم
کجا برم گل و نظاره چمن چکنم
گل آتشی است پی سوز عاشقان بیتو
منش بدامن و در جیب پیرهن چکنم
ز گشت باغ بیاران گرم شکیبد دل
دمی که هرکس و یاری شوند من چکنم
گرفتم آنکه فریب دل از جدایی تو
ز بوی گل بتوان داد خویشتن چکنم
شکایتی که مرا از تو است چون اهلی
بیک زبان چه بگویم بیک سخن چکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...2شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 3شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...4شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...5شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 6شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...7شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 8شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 9شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...10شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...11شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...12شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...13شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...14شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 15شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 16شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 17شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 18شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 19شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...20شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...21شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 22شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...23شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 24شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 25شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 26شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...27شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 28شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...29شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 30شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 31شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 32شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 33شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...34شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...35شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 36شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...37شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 38شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...39شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...40شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 41شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 42شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...43شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...44شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 45شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 46شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 47شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...48شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 49شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 50شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 51شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...52شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 53شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 54شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 55شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...56شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...57شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 58شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...59شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...60شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 61شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...62شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 63شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 64شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 65شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 66شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...67شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 68شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...69شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...70شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...71شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...72شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 73شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...74شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 75شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...76شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 77شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 78شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 79شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 80شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...81شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...82شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...83شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...84شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...85شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...86شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...87شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 88شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 89شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...90شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 91شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 92شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...93شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...94شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 95شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...96شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...97شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...98شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...99شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 100شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...101شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...102شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 103شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 104شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...105شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 106شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 107شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 108شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...109شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 110شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 111شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...112شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...113شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 114شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 115شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 116شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 117شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...118شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 119شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 120شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...121شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...122شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 123شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...124شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 125شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...126شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 127شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...128شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...129شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 130شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 131شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...132شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...133شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 134شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...135شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 136شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 137شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...138شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...139شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...140شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...141شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 142شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 143شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 144شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...145شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...146شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 147شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...148شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...149شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 150شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...151شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 152شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 153شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...154شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 155شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...156شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 157شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...158شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...159شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 160شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...161شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 162شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...163شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...164شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 165شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 166شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...167شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 168شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...169شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...170شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...171شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 172شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 173شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 174شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 175شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...176شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...177شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 178شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 179شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 180شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...181شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 182شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 183شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 184شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...185شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 186شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 187شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 188شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...189شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...190شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...191شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 192شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 193شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 194شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 195شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 196شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 197شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 198شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...199شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 200شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 201شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 202شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 203شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 204شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 205شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 206شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...207شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 208شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 209شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 210شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...211شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 212شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...213شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...214شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 215شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...216شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...217شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 218شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 219شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 220شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 221شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 222شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 223شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...224شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 225شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 226شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 227شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...228شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 229شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...230شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...231شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...232شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 233شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 234شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 235شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 236شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...237شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 238شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...239شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...240شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...241شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...242شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 243شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 244شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 245شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...246شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 247شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...248شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 249شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 250شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 251شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 252شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 253شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 254شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 255شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...256شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 257شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...258شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 259شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 260شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 261شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 262شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 263شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 264شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...265شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 266شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 267شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...268شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 269شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...270شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 271شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 272شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 273شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...274شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...275شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 276شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 277شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...278شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...279شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 280شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...281شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...282شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...283شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...284شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 285شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 286شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...287شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...288شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 289شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 290شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 291شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 292شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...293شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...294شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...295شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 296شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 297شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...298شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 299شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 300شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...301شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 302شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...303شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...304شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 305شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 306شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 307شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 308شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...309شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 310شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 311شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...312شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...313شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 314شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...315شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 316شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 317شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...318شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...319شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 320شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 321شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 322شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...323شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 324شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 325شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ