به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق
شیران به حلقه ما طفلان مکتب عشق
در مشرب شهیدان زهرست آب حیوان
ای خضر زین نرنجی کاینست مشرب عشق
مطلوب پاکبازان در عشق ناامیدی است
هرکسکه کامجو شد گم کرد مطلب عشق
روز ازل که جانم مست تو شد چه دانست
کز روی همچو روزت سر بر زند شب عشق
گر بگذرم ز عالم بازم عنان که گیرد
من مستم و بغایت تندست مرکب عشق
اهلی به بحر مستی در ظلمت است کشتی
بیرون که میبرد ره بی نور کوکب عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 2شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 3شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 4شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 5شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 6شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...7شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...8شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...9شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 10شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 11شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 12شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...13شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 14شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...15شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 16شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...17شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...18شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 19شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...20شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 21شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 22شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 23شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 24شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 25شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 26شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 27شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 28شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 29شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 30شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 31شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 32شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...33شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...34شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 35شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 36شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 37شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 38شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 39شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 40شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 41شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 42شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 43شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 44شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...45شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 46شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 47شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...48شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 49شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 50شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 51شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 52شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 53شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 54شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 55شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 56شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 57شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟58شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...59شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 60شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...61شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 62شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 63شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 64شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...65شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 66شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 67شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 68شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...69شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 70شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 71شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 72شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...73شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...74شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...75شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...76شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 77شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 78شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...79شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 80شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 81شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 82شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 83شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 84شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 85شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 86شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...87شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...88شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...89شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...90شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 91شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 92شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...93شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...94شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 95شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 96شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 97شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 98شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 99شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 100شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...101شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...102شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 103شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 104شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...105شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 106شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...107شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...108شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...109شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 110شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 111شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 112شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 113شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...114شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 115شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 116شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 117شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...118شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...119شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...120شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 121شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 122شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...123شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...124شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...125شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...126شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 127شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...128شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 129شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 130شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...131شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...132شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...133شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...134شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 135شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...136شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 137شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 138شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 139شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 140شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...141شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...142شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 143شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...144شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...145شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 146شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...147شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...148شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 149شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...150شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 151شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 152شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...153شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...154شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...155شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...156شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...157شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 158شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 159شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 160شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 161شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 162شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...163شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...164شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 165شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...166شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 167شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 168شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 169شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...170شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 171شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...172شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 173شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 174شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 175شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 176شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...177شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...178شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 179شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...180شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 181شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...182شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...183شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 184شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 185شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...186شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...187شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 188شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 189شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 190شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...191شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 192شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 193شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 194شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...195شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 196شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 197شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 198شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...199شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...200شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 201شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...202شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...203شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 204شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...205شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 206شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 207شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 208شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 209شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...210شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 211شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...212شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...213شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...214شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...215شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 216شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...217شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 218شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...219شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 220شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 221شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 222شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 223شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...224شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...225شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...226شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...227شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...228شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...229شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...230شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 231شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 232شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...233شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 234شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 235شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...236شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...237شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 238شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...239شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...240شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...241شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...242شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 243شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...244شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...245شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 246شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 247شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...248شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 249شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 250شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 251شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...252شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 253شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 254شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...255شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...256شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 257شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 258شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 259شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 260شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...261شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 262شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 263شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...264شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...265شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 266شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...267شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 268شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...269شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 270شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...271شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...272شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 273شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 274شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...275شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...276شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 277شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...278شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 279شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 280شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...281شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...282شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...283شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...284شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 285شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 286شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 287شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...288شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...289شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 290شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...291شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...292شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 293شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...294شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 295شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 296شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...297شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 298شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...299شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 300شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...301شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...302شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 303شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...304شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 305شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...306شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...307شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 308شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 309شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...310شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 311شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...312شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...313شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...314شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 315شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 316شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 317شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 318شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...319شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...320شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 321شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 322شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 323شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...324شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 325شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 326شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 327شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...328شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 329شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 330شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 331شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...332شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...333شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...334شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 335شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 336شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 337شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 338شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 339شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 340شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 341شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...342شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 343شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 344شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 345شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 346شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 347شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 348شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 349شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...350شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 351شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 352شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 353شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...354شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 355شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...356شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...357شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 358شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...359شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...360شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 361شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 362شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 363شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 364شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 365شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 366شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...367شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 368شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 369شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 370شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...371شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 372شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...373شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...374شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...375شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 376شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 377شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 378شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 379شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...380شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 381شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...382شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...383شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...384شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...385شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 386شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 387شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 388شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...389شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 390شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...391شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 392شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 393شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 394شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 395شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 396شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 397شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 398شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...399شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 400شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...401شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 402شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 403شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 404شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 405شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 406شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 407شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...408شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 409شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 410شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...411شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 412شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...413شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 414شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 415شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 416شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...417شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...418شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 419شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 420شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...421شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...422شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 423شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...424شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...425شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...426شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...427شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 428شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 429شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...430شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...431شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 432شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 433شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 434شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 435شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...436شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...437شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...438شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 439شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 440شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...441شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 442شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 443شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...444شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 445شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...446شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...447شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 448شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 449شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 450شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 451شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...452شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 453شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 454شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...455شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...456شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 457شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...458شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 459شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 460شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...461شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...462شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 463شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 464شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 465شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...466شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 467شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 468شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ