به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر چند از وصالت ای آفتاب دورم
یکذره نیست هرگز در دوستی قصورم
چندان رخ تو دیدم کز دیده در دل آمد
اکنون بدیده دل می بینم و صبورم
در غیبت از خیالت جانم حضور دارد
چون در حضورت آیم از غیر بیحضورم
امروز ای پریرخ کز حسن آفتابی
در سایه توام من از خود مساز دورم
از سوز عشق اهلی دل زنده شد چو شمعم
روزیکه هم بمیرم خیزد ز خاک نورم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 2شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 3شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...4شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...5شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...6شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...7شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 8شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 9شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...10شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...11شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 12شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 13شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 14شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 15شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 16شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 17شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...18شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...19شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 20شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 21شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...22شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 23شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...24شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...25شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...26شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 27شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 28شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 29شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 30شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...31شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 32شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 33شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 34شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...35شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...36شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...37شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 38شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 39شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...40شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...41شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...42شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...43شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 44شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...45شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 46شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 47شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...48شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...49شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...50شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...51شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 52شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...53شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 54شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 55شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 56شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 57شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...58شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...59شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 60شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...61شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...62شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 63شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...64شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...65شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 66شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...67شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 68شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 69شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...70شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...71شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...72شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...73شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...74شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 75شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 76شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 77شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 78شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 79شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...80شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...81شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 82شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...83شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 84شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 85شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 86شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...87شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 88شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...89شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 90شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 91شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 92شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 93شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...94شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...95شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 96شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...97شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 98شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...99شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...100شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 101شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 102شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...103شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...104شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 105شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 106شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 107شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...108شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 109شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 110شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 111شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...112شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 113شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 114شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 115شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...116شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...117شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 118شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...119شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...120شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 121شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...122شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 123شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 124شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 125شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 126شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...127شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 128شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...129شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...130شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...131شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...132شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 133شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...134شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 135شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...136شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 137شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 138شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 139شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 140شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...141شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...142شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...143شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...144شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...145شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...146شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...147شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 148شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 149شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...150شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 151شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 152شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...153شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...154شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 155شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...156شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...157شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...158شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...159شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 160شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...161شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...162شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 163شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 164شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...165شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 166شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 167شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 168شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...169شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 170شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 171شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...172شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...173شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 174شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 175شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 176شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 177شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...178شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 179شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 180شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...181شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...182شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 183شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...184شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 185شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...186شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 187شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...188شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...189شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 190شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 191شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...192شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...193شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 194شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...195شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 196شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 197شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...198شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...199شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...200شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...201شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 202شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 203شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 204شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...205شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...206شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 207شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...208شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...209شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 210شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...211شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 212شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 213شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...214شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 215شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...216شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 217شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...218شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...219شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 220شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...221شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 222شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...223شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...224شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 225شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 226شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...227شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 228شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...229شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...230شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...231شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 232شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 233شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 234شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 235شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...236شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...237شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 238شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 239شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 240شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...241شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 242شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 243شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 244شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...245شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 246شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 247شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 248شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...249شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...250شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...251شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 252شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 253شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 254شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 255شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 256شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 257شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 258شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...259شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 260شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 261شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 262شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 263شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 264شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 265شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 266شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...267شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 268شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 269شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 270شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...271شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 272شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...273شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...274شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 275شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...276شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...277شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 278شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 279شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 280شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 281شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 282شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 283شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...284شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 285شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 286شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 287شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...288شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 289شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...290شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...291شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...292شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 293شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 294شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 295شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 296شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...297شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 298شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...299شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...300شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...301شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...302شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 303شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 304شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 305شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...306شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 307شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...308شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 309شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 310شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 311شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 312شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 313شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 314شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 315شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...316شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 317شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...318شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 319شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 320شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 321شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 322شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 323شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 324شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...325شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 326شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 327شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...328شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 329شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...330شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 331شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 332شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 333شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...334شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...335شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 336شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 337شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...338شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...339شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 340شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...341شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...342شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...343شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...344شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 345شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 346شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...347شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...348شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 349شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 350شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 351شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 352شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...353شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...354شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...355شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 356شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 357شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...358شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 359شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 360شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...361شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 362شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...363شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...364شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 365شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 366شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 367شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 368شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...369شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 370شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 371شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...372شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...373شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 374شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...375شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 376شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 377شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...378شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...379شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 380شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 381شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 382شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...383شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 384شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 385شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ