به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم

2060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم
پیمان دو عالم به دو پیمانه شکستیم
اول چه حکیمانه ره توبه گرفتیم
آخر که شکستیم چه رندانه شکستیم
بستیم ز تعلیم خرد نخل امیدی
آنهم بمراد دل دیوانه شکستیم
باشد که دل دوست نرنجد که غمی نیست
گر در نظر مردم بیگانه شکستیم
مردیم ز غم اهلی و بستیم زبان را
برخیز که هنگامه افسانه شکستیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 2شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 3شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 4شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 5شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 6شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 7شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 8شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 9شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 10شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 11شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 12شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 13شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...14شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...15شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 16شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 17شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 18شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 19شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 20شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 21شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 22شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 23شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 24شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 25شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...26شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 27شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 28شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...29شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 30شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 31شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 32شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 33شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 34شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 35شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 36شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 37شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 38شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟39شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...40شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 41شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...42شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 43شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 44شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 45شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...46شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 47شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 48شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 49شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...50شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 51شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 52شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 53شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...54شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...55شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...56شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...57شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 58شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 59شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...60شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 61شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 62شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 63شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 64شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 65شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 66شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 67شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...68شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...69شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...70شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...71شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 72شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 73شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...74شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...75شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 76شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 77شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 78شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 79شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 80شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 81شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...82شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...83شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 84شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 85شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...86شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 87شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...88شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...89شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...90شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 91شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 92شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 93شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 94شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...95شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 96شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 97شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 98شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...99شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...100شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...101شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 102شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 103شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...104شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...105شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...106شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...107شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 108شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...109شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 110شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 111شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...112شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...113شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...114شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...115شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 116شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...117شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 118شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 119شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 120شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 121شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...122شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...123شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 124شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...125شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...126شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 127شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...128شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...129شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 130شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...131شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 132شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 133شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...134شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...135شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...136شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...137شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...138شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 139شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 140شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 141شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 142شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 143شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...144شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...145شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 146شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...147شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 148شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 149شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 150شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...151شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 152شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...153شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 154شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 155شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 156شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 157شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...158شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...159شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 160شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...161شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 162شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...163شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...164شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 165شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 166شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...167شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...168شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 169شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 170شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 171شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...172شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 173شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 174شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 175شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...176شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 177شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 178شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 179شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...180شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...181شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 182شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...183شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...184شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 185شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...186شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 187شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 188شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 189شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 190شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...191شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 192شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...193شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...194شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...195شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...196شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 197شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...198شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 199شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...200شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 201شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 202شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 203شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 204شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...205شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...206شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...207شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...208شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...209شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...210شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...211شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 212شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 213شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...214شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 215شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 216شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...217شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...218شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 219شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...220شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...221شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...222شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...223شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 224شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...225شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...226شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 227شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 228شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...229شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 230شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 231شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 232شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...233شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 234شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 235شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...236شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...237شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 238شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 239شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 240شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 241شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...242شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 243شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 244شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...245شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...246شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 247شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...248شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 249شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...250شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 251شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...252شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...253شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 254شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 255شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...256شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...257شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 258شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...259شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 260شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 261شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...262شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...263شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...264شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...265شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 266شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 267شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 268شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...269شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...270شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 271شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...272شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...273شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 274شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...275شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 276شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 277شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...278شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 279شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...280شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 281شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...282شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...283شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 284شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...285شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 286شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...287شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...288شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 289شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 290شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...291شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 292شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...293شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...294شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...295شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 296شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 297شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 298شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 299شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...300شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...301شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 302شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 303شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 304شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...305شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 306شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 307شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 308شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...309شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 310شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 311شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 312شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...313شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...314شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...315شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 316شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 317شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 318شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 319شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 320شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 321شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 322شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...323شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 324شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 325شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 326شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 327شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 328شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 329شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 330شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...331شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 332شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 333شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 334شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...335شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 336شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...337شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...338شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 339شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...340شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...341شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 342شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 343شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 344شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 345شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 346شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 347شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...348شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 349شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 350شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 351شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...352شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 353شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...354شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...355شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...356شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 357شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 358شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 359شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 360شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...361شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 362شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...363شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...364شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...365شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...366شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 367شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 368شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 369شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...370شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 371شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...372شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 373شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 374شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 375شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 376شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 377شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 378شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 379شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...380شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 381شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...382شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 383شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 384شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 385شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 386شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 387شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 388شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...389شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 390شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 391شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...392شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 393شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...394شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 395شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 396شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 397شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...398شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...399شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 400شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 401شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...402شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...403شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 404شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...405شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...406شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...407شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...408شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 409شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 410شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...411شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...412شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 413شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 414شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 415شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 416شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...417شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...418شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...419شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 420شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 421شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...422شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 423شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 424شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...425شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 426شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...427شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...428شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 429شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 430شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 431شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 432شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...433شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 434شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 435شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...436شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...437شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 438شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...439شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 440شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 441شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...442شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...443شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 444شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 445شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 446شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...447شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 448شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 449شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ