به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل

2020عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل
با خون جگر ساغر گلرنگ چه حاصل
دیوانه وش از حسرت آن شوخ پری رو
با بخت به جنگیم و ازین جنگ چه حاصل
ابروی بت ماست که محراب مرادست
ای قبله پرستان ز گل و سنگ چه حاصل
در جلوه حسن است رخ یار ولیکن
مارا که بود آینه در زنگ چه حاصل
سررشته وصلت که بود حاصل اهلی
آخر چو بیرون میرود از چنگ چه حاصل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 2شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 3شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 4شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...5شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 6شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...7شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 8شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...9شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...10شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 11شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...12شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 13شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 14شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 15شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 16شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 17شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 18شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 19شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 20شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 21شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 22شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 23شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 24شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...25شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...26شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 27شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 28شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 29شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 30شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 31شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 32شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 33شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 34شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 35شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 36شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...37شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 38شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 39شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...40شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 41شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 42شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 43شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 44شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 45شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 46شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 47شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 48شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 49شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟50شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...51شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 52شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...53شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 54شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 55شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 56شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...57شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 58شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 59شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 60شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...61شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 62شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 63شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 64شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...65شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...66شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...67شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...68شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 69شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 70شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...71شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 72شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 73شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 74شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 75شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 76شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 77شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 78شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...79شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...80شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...81شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...82شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 83شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 84شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...85شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...86شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 87شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 88شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 89شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 90شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 91شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 92شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...93شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...94شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 95شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 96شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...97شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 98شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...99شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...100شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...101شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 102شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 103شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 104شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 105شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...106شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 107شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 108شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 109شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...110شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...111شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...112شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 113شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 114شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...115شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...116شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...117شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...118شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 119شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...120شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 121شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 122شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...123شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...124شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...125شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...126شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 127شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...128شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 129شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 130شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 131شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 132شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...133شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...134شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 135شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...136شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...137شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 138شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...139شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...140شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 141شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...142شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 143شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 144شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...145شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...146شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...147شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...148شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...149شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 150شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 151شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 152شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 153شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 154شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...155شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...156شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 157شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...158شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 159شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 160شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 161شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...162شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 163شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...164شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 165شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 166شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 167شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 168شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...169شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...170شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 171شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...172شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 173شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...174شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...175شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 176شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 177شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...178شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...179شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 180شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 181شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 182شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...183شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 184شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 185شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 186شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...187شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 188شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 189شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 190شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...191شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...192شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 193شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...194شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...195شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 196شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...197شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 198شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 199شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 200شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 201شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...202شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 203شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...204شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...205شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...206شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...207شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 208شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...209شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 210شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...211شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 212شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 213شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 214شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 215شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...216شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...217شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...218شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...219شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...220شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...221شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...222شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 223شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 224شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...225شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 226شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 227شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...228شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...229شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 230شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...231شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...232شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...233شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...234شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 235شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...236شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...237شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 238شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 239شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...240شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 241شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 242شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 243شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...244شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 245شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 246شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...247شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...248شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 249شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 250شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 251شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 252شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...253شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 254شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 255شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...256شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...257شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 258شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...259شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 260شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...261شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 262شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...263شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...264شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 265شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 266شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...267شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...268شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 269شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...270شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 271شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 272شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...273شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...274شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...275شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...276شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 277شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 278شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 279شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...280شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...281شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 282شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...283شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...284شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 285شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...286شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 287شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 288شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...289شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 290شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...291شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 292شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...293شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...294شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 295شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...296شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 297شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...298شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...299شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 300شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 301شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...302شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 303شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...304شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...305شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...306شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 307شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 308شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 309شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 310شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...311شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...312شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 313شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 314شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 315شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...316شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 317شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 318شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 319شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...320شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 321شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 322شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 323شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...324شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...325شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...326شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 327شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 328شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 329شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 330شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 331شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 332شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 333شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...334شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 335شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 336شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 337شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 338شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 339شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 340شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 341شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...342شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 343شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 344شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 345شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...346شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 347شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...348شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...349شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 350شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...351شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...352شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 353شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 354شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 355شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 356شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 357شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 358شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...359شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 360شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 361شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 362شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...363شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 364شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...365شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...366شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...367شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 368شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 369شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 370شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 371شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...372شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 373شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...374شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...375شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...376شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...377شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 378شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 379شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 380شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...381شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 382شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...383شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 384شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 385شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 386شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 387شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 388شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 389شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 390شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...391شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 392شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...393شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 394شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 395شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 396شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 397شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 398شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 399شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...400شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 401شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 402شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...403شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 404شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...405شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 406شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 407شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 408شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...409شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...410شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 411شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 412شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...413شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...414شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 415شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...416شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...417شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...418شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...419شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 420شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 421شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...422شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...423شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 424شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 425شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 426شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 427شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...428شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...429شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...430شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 431شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 432شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...433شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 434شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 435شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...436شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 437شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...438شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...439شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 440شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 441شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 442شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 443شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...444شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 445شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 446شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...447شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...448شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 449شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...450شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 451شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 452شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...453شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...454شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 455شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 456شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 457شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...458شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 459شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 460شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ