پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم
گفتیم صد افسانه و مقصود نگفتیم
پیکان نهانی که زدی بر دل مجروح
تا خود ز دل سوخته ننمود نگفتیم
این همت ما بس که بامید تو جان را
کردیم زیان و سخن از سود نگفتیم
خوشباش که گر قصه آن روی عرقناک
گفتیم ولی لعل می آلود نگفتیم
اهلی نه تو امروز چنین کافر عشقی
تا بود چنین بودی و تا بود نگفتیم