کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه حسن همه کس آفت اهل نظرست
    حسن خورشید مرا جذبه مهری دگرست
    جگرش پاره کند گر نکند گریه خون
    عاشق سوخته را کاین همه خون در جگرست
    ماتم سوخته خویش بود گریه شمع
    اینقدر هست که پروانه زخود بی خبرست
    منت خاک رهت بر سرما تنها نیست
    هرکجا هست غبار قدمت تاج سرست
    گل چنان ساغر می خورد که کس بوی نبرد
    درد سرها همه از نعره مرغ سحرست
    دامن افشان زرهت زاهد و ما سرمه کشان
    فرق از اهل نظر و اهل ورع این قدرست
    عشق و رسوایی اگر عیب بود پیش کسان
    عیب اهلی مکن ای خواجه که اینش هنرست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha