به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چندان بر آستان خرابات سر نهم
کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم
هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی
کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم
یاد از در دل آمد و من بی خبر از و
شب تا بروز گوش بر آواز در نهم
هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست
هوشم امان نداد که پای دگر نهم
اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی
این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 2شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 3شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 4شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...5شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 6شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 7شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 8شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...9شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...10شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...11شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...12شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 13شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 14شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...15شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 16شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 17شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 18شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 19شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 20شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 21شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 22شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...23شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...24شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...25شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...26شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 27شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 28شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...29شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...30شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 31شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 32شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 33شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 34شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 35شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 36شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...37شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...38شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 39شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 40شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...41شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 42شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...43شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...44شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...45شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 46شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 47شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 48شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 49شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...50شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 51شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 52شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 53شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...54شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...55شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...56شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 57شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 58شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...59شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...60شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...61شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...62شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 63شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...64شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 65شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 66شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...67شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...68شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...69شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...70شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 71شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...72شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 73شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 74شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 75شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 76شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...77شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...78شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 79شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...80شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...81شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 82شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...83شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...84شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 85شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...86شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 87شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 88شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...89شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...90شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...91شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...92شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...93شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 94شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 95شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 96شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 97شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 98شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...99شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...100شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 101شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...102شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 103شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 104شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 105شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...106شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 107شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...108شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 109شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 110شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 111شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 112شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...113شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...114شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 115شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...116شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 117شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...118شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...119شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 120شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 121شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...122شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...123شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 124شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 125شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 126شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...127شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 128شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 129شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 130شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...131شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 132شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 133شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 134شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...135شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...136شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 137شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...138شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...139شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 140شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...141شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 142شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 143شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 144شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 145شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...146شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 147شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...148شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...149شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...150شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...151شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 152شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...153شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 154شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...155شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 156شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 157شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 158شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 159شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...160شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...161شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...162شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...163شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...164شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...165شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...166شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 167شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 168شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...169شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 170شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 171شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...172شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...173شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 174شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...175شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...176شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...177شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...178شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 179شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...180شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...181شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 182شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 183شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...184شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 185شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 186شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 187شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...188شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 189شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 190شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...191شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...192شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 193شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 194شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 195شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 196شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...197شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 198شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 199شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...200شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...201شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 202شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...203شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 204شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...205شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 206شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...207شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...208شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 209شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 210شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...211شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...212شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 213شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...214شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 215شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 216شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...217شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...218شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...219شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...220شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 221شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 222شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 223شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...224شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...225شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 226شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...227شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...228شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 229شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...230شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 231شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 232شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...233شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 234شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...235شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 236شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...237شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...238شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 239شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...240شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 241شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...242شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...243شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 244شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 245شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...246شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 247شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...248شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...249شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...250شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 251شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 252شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 253شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 254شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...255شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...256شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 257شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 258شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 259شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...260شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 261شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 262شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 263شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...264شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 265شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 266شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 267شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...268شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...269شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...270شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 271شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 272شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 273شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 274شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 275شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 276شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 277شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...278شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 279شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 280شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 281شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 282شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 283شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 284شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 285شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...286شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 287شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 288شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 289شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...290شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 291شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...292شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...293شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 294شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...295شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...296شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 297شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 298شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 299شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 300شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 301شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 302شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...303شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 304شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 305شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 306شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...307شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 308شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...309شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...310شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...311شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 312شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 313شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 314شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 315شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...316شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 317شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...318شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...319شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...320شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...321شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 322شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 323شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 324شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...325شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 326شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...327شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 328شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 329شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 330شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 331شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 332شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 333شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 334شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...335شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 336شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...337شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 338شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 339شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 340شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 341شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 342شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 343شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...344شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 345شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 346شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...347شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 348شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...349شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 350شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 351شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 352شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...353شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...354شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 355شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 356شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...357شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...358شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 359شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...360شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...361شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...362شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...363شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 364شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 365شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...366شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...367شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 368شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 369شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 370شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 371شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...372شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...373شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...374شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 375شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 376شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...377شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 378شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 379شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...380شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 381شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...382شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...383شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 384شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 385شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 386شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 387شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...388شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 389شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 390شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...391شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...392شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 393شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...394شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 395شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 396شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...397شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...398شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 399شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 400شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 401شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...402شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 403شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 404شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ