کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد
    صبح سعادتم در دولت گشاده کرد
    گفتم سگ توام نظر از من بخشم تافت
    خشمی که صدهزار محبت زیاده کرد
    گفت آدمی نیی سگ من چون شوی بین
    این مردمی که آن صنم حورزاده کرد
    در گلشن امید از آن غنچه لب دمید
    بویی که خاور گل همه را مست باده کرد
    گفتم که ساغری به کفم نه بناز گفت
    بیهوده کی توان طلب نا نهاده کرد
    سیلاب شوق آمد و نقش خیال فهم
    شست از دل آنچنان که مرا لوح ساده کرد
    اهلی که همتش بفلک سر نمی نهاد
    سیلی عشق عاقبتش سر فتاده کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha