کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گاه گاهم خانه از برق وصالش روشن است
    لیک تابروی نظر میافکنم در رفتن است
    غارت دین میکند مژگان اومن چون کنم
    کاندرین ره هر سر مویی مرا یک رهزن است
    ایکه پنداری چو فانوس آتشم در پیرهن
    شعله ور جانست چون شمعم که در پیراهن است
    عارض خوی کرده ات ای گل ز گوهر خرمنی است
    چشم از مژگان پرنم خوشه چین خرمن است
    طوطی مسکین که چون من بنده خط تو شد
    طوق لعل او ببین کش خون خود در گردن است
    دامن نیلی قبایی شسته ام از گرد ره
    زان سبب صد رود نیل از گریه ام در دامن است
    غم مخور اهلی گرت سوزد فلک از داغ دل
    زانکه دامن گیرش آخز چون شفق آه من است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha