به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در سجود آستانت از سفر باز آمدیم
گر بپا رفتیم از کویت بسر باز آمدیم
چو مگس هر چند مارا راندی از خوان وصال
ما اسیران بلا کش بیشتر باز آمدیم
ریختیم از دیده خون تا ره بکویت یافتیم
عاقبت سویت بصد خون جگر باز آمدیم
بس شب هجران سبر کردیم تا صبح وصال
در گلستان تو چون مرغ سحر باز آمدیم
گر چه رفتیم از نظر چون اشک اهلی یکدوروز
با هزاران دردمندی در نظر باز آمدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 2شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 3شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 4شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 5شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 6شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...7شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...8شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...9شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...10شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 11شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 12شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...13شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...14شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 15شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 16شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 17شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 18شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 19شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 20شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...21شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...22شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 23شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 24شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...25شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 26شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...27شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...28شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...29شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 30شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 31شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 32شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 33شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...34شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 35شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 36شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 37شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...38شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...39شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...40شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 41شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 42شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...43شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...44شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...45شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...46شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 47شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...48شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 49شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 50شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...51شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...52شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...53شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...54شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 55شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...56شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 57شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 58شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 59شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 60شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...61شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...62شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 63شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...64شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...65شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 66شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...67شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...68شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 69شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...70شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 71شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 72شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...73شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...74شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...75شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...76شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...77شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 78شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 79شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 80شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 81شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 82شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...83شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...84شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 85شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...86شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 87شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 88شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 89شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...90شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 91شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...92شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 93شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 94شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 95شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 96شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...97شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...98شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 99شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...100شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 101شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...102شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...103شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 104شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 105شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...106شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...107شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 108شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 109شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 110شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...111شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 112شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 113شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 114شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...115شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 116شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 117شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 118شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...119شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...120شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 121شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...122شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...123شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 124شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...125شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 126شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 127شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 128شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 129شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...130شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 131شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...132شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...133شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...134شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...135شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 136شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...137شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 138شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...139شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 140شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 141شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 142شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 143شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...144شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...145شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...146شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...147شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...148شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...149شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...150شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 151شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 152شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...153شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 154شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 155شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...156شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...157شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 158شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...159شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...160شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...161شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...162شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 163شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...164شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...165شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 166شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 167شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...168شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 169شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 170شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 171شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...172شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 173شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 174شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...175شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...176شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 177شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 178شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 179شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 180شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...181شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 182شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 183شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...184شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...185شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 186شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...187شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 188شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...189شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 190شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...191شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...192شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 193شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 194شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...195شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...196شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 197شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...198شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 199شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 200شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...201شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...202شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...203شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...204شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 205شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 206شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 207شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...208شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...209شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 210شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...211شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...212شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 213شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...214شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 215شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 216شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...217شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 218شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...219شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 220شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...221شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...222شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 223شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...224شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 225شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...226شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...227شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 228شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 229شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...230شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 231شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...232شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...233شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...234شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 235شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 236شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 237شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 238شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...239شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...240شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 241شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 242شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 243شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...244شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 245شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 246شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 247شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...248شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 249شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 250شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 251شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...252شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...253شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...254شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 255شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 256شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 257شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 258شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 259شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 260شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 261شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...262شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 263شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 264شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 265شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 266شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 267شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 268شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 269شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...270شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 271شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 272شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 273شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...274شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 275شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...276شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...277شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 278شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...279شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...280شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 281شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 282شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 283شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 284شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 285شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 286شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...287شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 288شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 289شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 290شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...291شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 292شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...293شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...294شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...295شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 296شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 297شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 298شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 299شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...300شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 301شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...302شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...303شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...304شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...305شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 306شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 307شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 308شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...309شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 310شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...311شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 312شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 313شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 314شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 315شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 316شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 317شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 318شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...319شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 320شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...321شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 322شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 323شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 324شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 325شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 326شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 327شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...328شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 329شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 330شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...331شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 332شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...333شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 334شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 335شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 336شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...337شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...338شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 339شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 340شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...341شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...342شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 343شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...344شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...345شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...346شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...347شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 348شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 349شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...350شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...351شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 352شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 353شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 354شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 355شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...356شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...357شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...358شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 359شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 360شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...361شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 362شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 363شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...364شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 365شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...366شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...367شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 368شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 369شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 370شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 371شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...372شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 373شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 374شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...375شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...376شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 377شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...378شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 379شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 380شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...381شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...382شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 383شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 384شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 385شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...386شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 387شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 388شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ