کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش روزگار وصل که ما را دویی نبود
    تا روزگار بود بدین نیکویی نبود
    در جان من تو بودی و من در دل توهم
    من در تو محو و با تو نشان تویی نبود
    خوش آنکه بود داروی درد دل از وصال
    زخم فراق و زحمت بی دارویی نبود
    بادام وار در تک یک پیرهن دو مغز
    بودیم همچو یک تن و ما را دویی نبود
    بود از کمان بخت گشاد دل ضعیف
    صید مراد دل بقوی بازویی نبود
    جادوی فتنه جوی دو چشم ترا نظر
    پر فتنه با وجود چنان جادویی نبود
    پیوند از آن گسست که با زلف هندویت
    سر رشته وفا ز رگ هندویی نبود
    اهلی که صید آهوی چشمت بمردمی است
    هرگز شکار کس بکمان ابرویی نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha