کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا ز هجر بهشتی رخی بجان دارد
    چنین بهشت خوشی دوزخی چنان دارد
    در آبه و بازار سر سرکشان بشکن
    که سرو ناز بسی سر بر آسمان دارد
    از آن ملاحت و خوبی چو یوسفش رشک است
    پری چه حسن فروشد چه حد آن دارد
    شهید تیر ترا گرچه نی دمید از گل
    هنوز از آن مژه صد تیر در کمان دارد
    جراحت من و مجنون کسی ز هم نشناخت
    که زخم تیر بتان جمله یک نشان دارد
    نگفته سوز دلم جمله خلق میدانند
    تو گفتی آتش سودای ما زبان دارد
    اگرچه هر رگ اهلی ز عشق جانی یافت
    یکی برون نبرد گر هزار جان دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha