کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی که آن کان نمک خنده بر این مجنون کرد
    من چه گویم که چه با این جگر پرخون کرد
    غرق خون گشته ام از دیدن آن مردم چشم
    چکنم چشم خودم غرقه درین جیحون کرد
    تا صبا یک گره از سنبل زلفش بگشاد
    هر بمویی گرهی از دل ما بیرون کرد
    عاشقان مست غم از آن می گلگون گشتند
    هرچه با خسته دلان کرد لب میگون کرد
    بخت آواره مرا در طلب گوهر وصل
    در بیابان فنا همسفر مجنون کرد
    گنجها زیر زمین دارم ازین سیم سرشک
    کیمیای نظر دوست مرا قارون کرد
    اهلی از سروقدان سبزه صفت خرم بود
    آخرش سوخته برق ستم گردون کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha